Thursday, May 31, 2012

MASSACRE IN HOULA


Massacre in Houla is 
Massacre in Bosnia
or Korea,as mentioned above by Pablo Picasso
- The avid pain bearer-
Painter of Guernica
or Gharnan and Halabcheh of Kordestan 
or Haraz
Mothers are carrying their children's blood
Across the borders
To & fro
To deny borders
Borders are without borders
Massacres are wthout brders.

بهانه ساده بود

بهانه ساده بود
بهانه ی ساده بود
که تنها در خانه ماندیم و
عابران را شماره کردیم
وقت عبوری بی چتر
که باران در نگاهمان خیس می شد
مثل ابریشمی خیس
درطرح تنی عریان

آغوشی گل سرخ

بانوایی سرخ
 می خواندم درراه
برای طبقی گل سرخ
می خواند مرا
بانوایی سرخ
به اغوشی گل سرخ
قصد سایه دارد این باغ درروزهای آفتابی
تا دمی سرخ بیاساید
5.31

Monday, May 28, 2012

آغوشی پرگل

آغوشی پرگل
پشت پنجره
می نوشد آفتاب را
حرفی ندارد با حیاط و ایوان
تنها قصد خزیدن دارد
به خلوت سایه یی ارغوانی
که در سکوت لبخند می زند
ساکت گلدانی
که یک پنجره آفتاب را
به خانه می آورد
هربار که از ایوان و حیاط می گذرد
ستون سایه می زند این ایوان
درآغوشی پر گل
۲۹ می

ARDALAN IS NOW DR.ARDALAN

For Ardalan Minokadeh who is now Dr Ardalan Minokadeh,after graduating from Tulane University Medical School 0f New Orleans,Class 2012 .
We had festivitivities indoor and outdoor on this occasion with members of our three generations.
These are some pix from those long weekends in New Orleans,Louisiana,in May 2012...
DR.ARDALAN MINOKADEH















image by: moj

Sunday, May 27, 2012

ابرپوش

که ابرپوش شدم 
در به در در بدر ساکت ماه 
البرز و یوش به خود لرزید 
و نامم دیگر شد 
و دیگر 
نام 
دیگر شد 
باشو لا ی  عشق 
ابرپوش شدم 

Saturday, May 26, 2012

NEW ORLEANZEE

Far closer trip
To light up the road
Spring to be New Orleanzee

و باد اندوه قدیمی را مدام دامن می زد...

این تطاول که کشید از غم هجران بلبل 
تا سرا پرده ی گل نعره زنان خواهد شد 
حافظ 

دوباره در ساعت شکسته سالی
سیاق حوصله رادغدغه ی خاطری نمی سازد
از دست نمی نهد دستاورد گلی  به راه 
گلی که در تپش های نهان پروانه یی 
جام جاودان را به دست آورد 
و آمدن های او بود تمام 
وقت شکفتن در گلزاری خلوت و خالی 
که بال بال پروانه می زد شب 
به شب بویی آشفته در دستان ستاره یی کبو د
و باد ...
از دست نمی نهادیم و بر زمینش نمی گذاشتیم
با تپش های پروانه یی ش
 و شب بو  در انبوهی ی خشمگین توفانی
می تپید در تطاول هجران
و باد...
وقت شکفتن نعره ی بلبل تا سرا پرده ی گل
که گل عزیز است غنیمت شمریدش صحبت
که به باغ آمد از این راه و از آن خواهد شد
شکفتنی شگفت می با لید وقتی غبا ر می با رید
تپش های ابی بود سا ده و روا به آوا
با بال و بادبان و پروانه باز می تپید
و باد ...
کمی به سایه سا ر رفتیم بی پروای خارا  و خار
کمی به لرزشی جاری به تاریکی دست زدیم
و سال سالی تلخ و طولانی و سرد و شب آویزی
از پی می آمد به هجرانی
و سال به حوصله ما ن شکسته
ساعتی شکسته بود  وقت شکفتن  به نگاه
تیک  تاک  تو ک  تک
به ساعت شکسته سالی   یک گشت ساکت دیگر -در سال برنایی -
و باد...
وباد چهره ات را پرچم کرد بربام تاریکی
وباد در شقاق پوست تو خانه کرد
وباد چهره ی باغ را روبید
وباد خان و مان و خیابان را درید
وباد پیرهن تو را برتن پوشید و نعره زد:
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
عالم پیردگرباره جوان خواهد شد
وباد اندوه قدیمی را مدام دامن می زد
و باد اندوه قدیمی را مدام دامن می زد
دکتر برنا میثمی
١٣٤٦-١٣٨٦
  

Thursday, May 24, 2012

CONFESSIONS OF AN INSOMNIAC WHILE TURNING THE ALARM CLOCK OFF

Two lights
Staring at the window
Now I am getting used to be in bed
While lights are guarding
my bedroom

وقتی در مرگ خلاصه شدم از تو پرسیدم

وقتی در مرگ خلاصه شدم 
از تو پرسیدم 
در مرگ 
آیا خلاصه شدی؟
و تو دیگر نمی دانستی 
که در پرسه های من گشت می زدی 
به گام و گداز 
و تو اگر حرفی بر زبانت می آمد 
جاری می شدی در حرف 
در مرگ که خلاصه می شوی باز از تو می پرسم 
دوباره در ساعت شکسته سالی 

می ١٣٩١
نو آورلینز 

Wednesday, May 23, 2012

می گذرد وقت

می گذرد وقت 
این وقت 
به وقت گذشتن می گذرد 
ماه گل سرخ و 
بلبل خوانا ی
 عاشقی 
وقت گذشتن هم می گذرد
آمدنی به شوق
و تاملی
به وقت گذشتن
هیچی پس از این همه
که می گذرد وقت  

پروانه در پرواز BUTTERFLY FRITS IN ABSTRACTION


پروانه در پرواز 
ساده رنگ می پراکند در رنگزار 
رنگین کمان به پرواز می اید 

I AM UNPREDICTABLE

You live livid in the past
if you predict
where I'm flying to
Life is a handful card
to shuffle blind
in darkness

آینه را آینک چشم

اینه را 
اینک چشم هات می کنی 
و به جانب من می نگری 
رو که سوی تو می گردانم 
رو به سویی دیگر 
می گردانی 
و اینه 
اینک چشم های تو ست 
حتا اگر به جانب و 
جایی دیگر 

WAVE ON THE ROCKS

 img:moj

What goes around
Comes around
Wave on the rocks

Z: I AM WRITING


می نویسم
آغاز شدن را
آغاز رهایی پیله تا پرواز
پرواز با خورشید
پرواز به بزم سبز رویاها
پرواز به تماشای رخ تو
که نفس تازه می گیرم

می نویسم
واژه ها را به شعر
که آغاز بودن با توست
در گردش تو به شعر
و در انتها
آغاز تماشای با تو بود
زهره-
I am writing
to begin
beginning of freedom from cocoon
to flight
flight with the sun
flight to the green feast of dreams
flight to see your face
to take fresh air.
I am writing
the words to poem
the beginning of being with you
in revolving you to poem
and finally
to the beginning of watching you.
Tr;F.Soleimani

Tuesday, May 22, 2012

داوود DAVID,a bilingual poem

تن 
در اسه ی دیس 
تندیس 
تندیس دا ر 
تندیس داد 
تندیس داوود 
به آواز تن 
تن 
در آسه ی 
دیس 
تن 
دیس 
تندیس 
دا ر 
و 
داد 
و 
داوود 
HANGING DAVID
hanging david 
A missed marble
in a missed curly marble
hanging tall in David
A misty missed
David stares
David steps on curls to the sky
David hangs
سکوت معجزه یی ست 
در تن ساکت داوود 
تن 
دیس 
و دستان ساکت 
بر ران های ساکت 
سکوت معجزه یی ست 
ده انگشتان چهره ی داوود 
و انگشتان چهره ی داوود و انگشتان خیره ی داوود 
در معجزه ی سکوت 
تن 
دیس 
David is hanging 
hanging is his foot
on hanging stone
And hanging stone 
Under hanging foot
Bringing the world
Under hanging sky 
تالار بود در جاری ی داوود 
پروای پشت پروار 
تالار بود که رنگ روشنا را می ربود 
از دیوار بارفتن 
و داوود دو نیمه بود  در چهار راه تن 
و آسه ی دیس 
تندیس 
تندیس دا ر 
تندیس داد 
تندیس داوود 
به آواز تن 
تن 
در 
آسه ی 
دیس 
تن 
دیس 
تندیس 
د ا ر 
و 
داد 
و 
داوود 
بود...
خارا واره   خا را وار 
و داوود 
در یک پرده بود 
پرده ی داوود 

١٣٩٠/٢٠١١

ازحریروچشمه

از حریر و چشمه گذشتم 
از حریر و چشمه می گذرم 
تا چشم ابریشم می شوم 
بر چهره ی نسیم 
و تازه گی ی آوا و اه 
فریادی تازه در من بر می انگیزد 
پنجره را می گشایم 
تا باغ گواهم باشد 
که از حریر و چشمه گذشتم 
به فریاد آوا 
و اه 
5.22

Monday, May 21, 2012

بردیواربهار


دیشب گل های میموزا خیلی عاشق بودند 
در ایوان فتنه بر پا بود 
و ناز خواب زده ی سبز 
بر دیوار بهار دست می کشید 
دیشب گل های میموزا 
خیلی عاشق بودند 
5.21.12

Sunday, May 20, 2012

حا فظا نه: ستاره بوس

فلک ستاره بوس شد 
به دور از چشم  ما ه
 و راه 
زمزمه یی شد
دردل حافظ
علاج ضعف  دل ما به لب حوالت کن 
که این مفرح یاقوت در خزانه تست
به تن مقصرم از دولت ملازمتت
 ولی خلاصه جان  خاک آستانه تست  

NEW ORLEANSCAPE

POEMPAINTING BY ZOHREH &FARAMARZ
I always dreamed Big Easy
Until I was dreamed by her
A stunning port
Paddling Miss River
On alligator skin
Happened on the road
To eternity.
A stunning portrait of
Big Easy
A New Orleanscape

ثعلب و پروانه

faramarz soleimani,by:ali rabi
بال می زند ثعلب
پروانه می بالد
ثعلب و پروانه

BORDERS WITHOUT BORDER

GENS UNA SUMUS
One family we are
Pulling the string to flatter
Flattens me instead
TOAROF is fake
Facts do not fool
We do not ruin faces
We invent them
In dark
Or cold
We are born in borders
Borders without border

MY BOOKS IN DIGITAL EDITION

مفتخرم به اطلاع اعضای باشگاه برسانم، جناب آقای فرامرز سلیمانی ، شاعر، مترجم، روزنامه‌نگار، ناشر و ویراستار ادبی کشورمان، در اقدامی سخاوتمندانه و از سر لطف، حقوق بازنشر پنج کتاب خود را به باشگاه ادبیات هدیه کردند.

شعر شهادت است: نقد و بررسی شعر انقلاب، تهران: کتاب موج، ۱۳۶۰

خط‌ها و نقطه‌ها: ۱۳۴۸-۱۳۵۴، تهران: کتاب موج، ۱۳۶۰

سبز و سپید و سرخ: شعرهای ۱۳۶۹-۱۳۷۸، امریکا/ویرجینیا: کتاب موج، ۱۳۷۸

شبانهٔ باغ سنگی: شعر یک‌صد سال اخیر یک حادثهٔ میان‌فرهنگی، امریکا/ویرجینیا: کتاب موج، ۱۳۷۸

در مدح لیوان آب پرتقالی تنها(سرود سوم رویا-۲ )، ونکوور/کانادا: انتشارت ساب ویژن، بهار ۱۳۸۳

دکتر فرامرز سلیمانی، زاده ۱۳۱۹ ساری است. پیش از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، از جمله شاعرانی بود که در کنار پرویز اسلامپور (شاعر موج نو و شعر حجم)، احمدرضا چه‌کنی (شاعر موج نو و شعر حجم)، همایونتاج طباطبایی، مینا دستغیب، آذر مطلق‌فرد و مهین خدیوی در شعر ناب از آنان نام برده می‌شد.
در دوره‌ای که پس از انقلاب جریان‌های ادبی دوباره به راه افتاد، سه‌شنبه‌ها همراه عده‌ای از دوستان در زیرزمین کتاب‌فروشی بوک‌شاپ دور هم جمع می‌شدند. گروه سه‌شنبه‌شب‌ها که سلیمانی در کنار محمد مختاری، جواد مجابی، کاظم سادات اشکوری، عمران صلاحی، عظیم خلیلی و علی دهباشی اعضای آن بودند گروه چهارشنبه‌شب‌ها را تشکیل داند که در آن رضا براهنی، نصرت کریمی، بهروز دولت‌آبادی، امیرحسین آریان‌پور شاعران و نویسندگان جوان‌تری مثل احمد محیط حضور داشتند.
فرامرز سلیمانی در حال حاضر سردبیر انتشارات کتاب موج، سردبیر مجلهٔ بین‌المللی نوشتا و مدیر مسؤول نامهٔ IAMA، بولتن دوزبانهٔ انجمن پزشکی ایرانی-امریکایی است. سلیمانی عضو و مشاور مرکز بین‌المللی زندگی‌نامه‌ها، عضو کتابخانهٔ بین‌المللی شعر و انجمن جهانی سردبیران پزشکی است. او بیش از ۶۰ عنوان کتاب و یک‌هزار مقاله به زبان‌های فارسی، انگلیسی و دیگر زبان‌ها منتشر کرده‌است.
به عنوان فرزند طبیعت و پیرو نزدیک نیما یوشیج، اشعار او بسیار شخصی و نوستالژیک‌اند. سلیمانی در نشریات بسیاری در ایران ویراستار بوده‌است و هم‌اکنون سردبیر نشریهٔ کتاب موج در ویرجینیای امریکاست.


انتشار آثار فرامرز سلیمانی در باشگاه ادبیات، ادامه پروسۀ انتشار اختصاصی کتاب هایی است که مولفین و مترجمین آنها دغدغه ای جز ارتقای فرهنگ ایران زمین ندارند. قدمی برای شکستن سد سانسور و پر کردن خلاء کتابخوانی؛ پدیده شومی که سایه سنگین خود را نزدیک به سه دهه بر سر هم میهنان ما افکنده است.
لازم می دانم سپاس گزاری خود و تمامی اعضای باشگاه را از این اقدام بزرگ فرهنگی دکتر سلیمانی اعلام نموده و آرزو کنم که سخاوت ایشان محرک دیگر دوستان و همکاران برای ورود به این حیطه تازه شود.

امیر عزتی 
نقل از باشگاه ادبیات 

درگوشه های مثلثی غریب

حوا به غایله آمد باگندم و سیب
آدم غالیه فام شد
برتختگاه عشق
حوادمی بی خان و مان
نقطه به نقطه خط به خط
درگوشه های مثلثی غریب
و ارتفاع غایب زمین
حوای غایله
آدم بر سفره ی غالیه

Friday, May 18, 2012

ماهیگیری در لافیت








ماهی که پناهم می آمد 
دو باره زاده می شد 
در موج و مد 
در آب های می ماهی 
JEAN LAFITTE,LOUISIANA
5.17.2012