در دایره یی که آمد و رفتن ماست
او را نه بدا یت نه نهایت پیداست
به گوش بید مشک ها آهسته خواندم
هزار فرسنگ راه می رویم
با هم
نگران آغاز و پایان نباشید
در خا ک
جایی برای همه ذخیره شده است
هزار فرسنگ را در باران و باد
راندیم
و آمدیم
تا خلیج و خاک
کس می نزند دمی در این معنی راست
کا ین آمدن از کجا و رفتن به کجاست
No comments:
Post a Comment