Tuesday, April 24, 2012

LIZ TAYLOR VISITS HAFEZ

When Hafez,the Persian mystic poet ,
saw Elizabeth Taylor
wandering around,
he came out of his tomb anxiously
and started reciting for her
a portion of his love poems,
Ghazal ,
.while looking so drunkard of her visit.
Who wouldn't?!

خیال روی تو در کارگاه دیده کشیدم 
به صورت تو نگاری نه دیدم و نه شنیدم 
اگر چه در طلبت هم عنان باد شمالم 
به گرد سرو خرامان قامتت نرسیدم 
امید در شب زلفت به روز عمر ببستم 
طمع به دور دهانت ز کا م دل ببریدم 
گناه چشم سیاه تو بود نا وک غمزه
که من چو آهوی وحشی ز آدمی برمیدم 
ز شوق چشمه نوشت چه قطره ها که فشاندم 
ز لعل با ده فروشت چه عشوه ها که خریدم 

No comments:

Post a Comment