دوستان از من می پرسند چرا در فیس بوک فعال نیستم ؟
یاران خسته ام...خسته از این که خودمان نیستیم
در فیس بوک سرقت فرهنگی بیداد می کند...اینجا واژه ها ، نقاشی ها ، ترجمه ها و نوشته ها را می دزدند ... فرهنگ وهنر اصیل ما را به باد می دهند...با وصله پینه کردن شعرها شاعر می شوند...چه بر سر ما آمده است؟... تازگی ها به قبل تر ها می اندیشم ... آسایشی بود... دوستی و عشق در خانه ها را می زد... ولی حالا اعتمادی از دستانم آویزان است...این بازی ظالمانه ایست...که ای کاش با اشاره ای می ایستاد...اما این نیرنگی ها همین جا تمام نمی شود... ادامه خواهد داشت...تا شاید... روزی ...بفهمند آن را با زندگی اشتباه گرفتند...و از پوستین این شبح بیرون بیایند... اگر کلماتم آرام نیستند بخاطر این روزگاری ست که اصلن زیبا نیست
دهان دیروز تلخ بود
وقتی یادی را از خاطره بیرون می کشیدم
و امروز روزی بود که زبان حرف زدن نداشت
کاش فردا را بفهمم
زهره خالقی
یاران خسته ام...خسته از این که خودمان نیستیم
در فیس بوک سرقت فرهنگی بیداد می کند...اینجا واژه ها ، نقاشی ها ، ترجمه ها و نوشته ها را می دزدند ... فرهنگ وهنر اصیل ما را به باد می دهند...با وصله پینه کردن شعرها شاعر می شوند...چه بر سر ما آمده است؟... تازگی ها به قبل تر ها می اندیشم ... آسایشی بود... دوستی و عشق در خانه ها را می زد... ولی حالا اعتمادی از دستانم آویزان است...این بازی ظالمانه ایست...که ای کاش با اشاره ای می ایستاد...اما این نیرنگی ها همین جا تمام نمی شود... ادامه خواهد داشت...تا شاید... روزی ...بفهمند آن را با زندگی اشتباه گرفتند...و از پوستین این شبح بیرون بیایند... اگر کلماتم آرام نیستند بخاطر این روزگاری ست که اصلن زیبا نیست
دهان دیروز تلخ بود
وقتی یادی را از خاطره بیرون می کشیدم
و امروز روزی بود که زبان حرف زدن نداشت
کاش فردا را بفهمم
زهره خالقی
WRIGHT در انگلیسی با RIGHT هماواست و این بدان معناست که حق و حقوق نویسنده همیشه محفوظ به خود اوست و کسی را حق دست درازی نیست حتا اگر مولف مرده باشد و دست او از این دنیا کوتاه . اما به تازه گی در رسانه های فارسی و به ویژه رسانه های اجتماعی سرقت ادبی و هنری با وقاحت تمام و به شدت رواج یافته است . سرقت ادبی اگر پیش از این به صورت یک عارضه دیده می شد اینک به شکل بیماری روان پریشی مزمن در آمده و نیاز به درمان پزشکی,اجتماعی و قانونی یافته است .معلوم است کسی که کارنامه ادبی و هنری درست و حسابی ندارد اگر ناگهان با کاری خوب و پذیرفتنی ظاهر شود این کار مشکوک به نظر می آید و از آن او نیست .بهانه های رایج مثل :یکی از کارهای قدیمی من , از دفترهای گذشته ام و ماننند آن از سوی آدمی جدیدی هم رسوا گر تر است و یا ترجمه های از چند زبان و از چند شاعر از کسی که معرفت زبانی و فرهنگ بین المللی ندارد و یا حتا فارسی درست و حسابی نمی داند به جای آن که دهان اطرافیان را باز نگاه دارد مشت حریف را باز می کند هر چند للیک گویان حرفه یی و نا خوانندگان لافزن هم همیشه با به به و چه چه چشم بسته منتظرند و یا حتا بدون اشراف به موضوع مطالب را شیر می کنند و بدین ترتیب رفیق دزد و شریک قافله اند و با سرقب ادبی و هنری شریک می شوند .
یک سنت مرضیه ی دیگر هم مصاحبه راه انداختن است که هرگز به نام خودت آن ها را نمی یابی و یا تقاضاهایی که برای نقد و نظر و حتا ترجمه ی انگلیسی و زبان های دیگر که از آن ها نیز نام و نشانی نمی ماند و یا جزو کارنامه ی کسی دیگر می شود .در این زمینه ها البته مورد مثال کم نیست می ماند چهره ان دزد و هشدار به سارقان و همدستان و شریکان آنان , که اگر مطالب کلی موثر نبود می توان با ذکر نام و مورد و مرجع بدان پرداخت که در این صورت شاید بیش از نیمی از فیسبوک خالی بماند
No comments:
Post a Comment