فرامرز سلیمانی:بورخس و من
او بود که با ما مشکل داشت اما برای ما یافتن بورخس در زیارتگاه رویاهای ژنو مشکلی نبود زیرا همه ی درختان و خیابان ها بورخس نام داشتند و پرندگان و اغلب سنگ قبر ها هم .گفتم خورخه جان لوییس جان بورخس , شما چطور شد پس از این همه گشت و گذار گرد جهان آمدید ناف سوییس رحل اقامت افکندید .گویی متوجه لحن ریا کارانه ام شد و برای همین هم در پاسخم کمی مکث کرد و بعد گفت این جا همه پرندگان و جانداران و همسایگانم با من بورخسی رفتار می کنند و همین بهشت شاعر را می سازد .
صدایش بورخسی بود در او خیره شدم بی آن که او در من خیره شود .
و او بورخس نبود
No comments:
Post a Comment