دریا دیگر شده است یا من
یا که دریای من دیگر شده است
به دریا که رسیدم
از دریا سرشار بودم
و دریا
از من سرشار شد
دریا در دلم بود
دلم دریایی بود
و فراموشی راز جاری ها
در آسمانی مرموز
دریا دیگر بود یا من
یا که دیای من دیگر شده است
چتر دریا بر سر گرفتم
و چتر دریایی شد
دریا جلوه ی من بود
جلوه ی من در دریا
دریا شد
جلوه ی دریا شد
من دریا شد
پس من نه همان دریا یم به دریا و
دریا نه همان من
فاصله را
در فصل فاصله باید دریافت
دیگر زمردی می
آب پیش از ریزش آفتاب
و در گردش نسیم
بر آسمان غروب یاله دارد
فاصله را در فصل فاصله باید دریافت
دریا دریا
دریا عاشق شده است یا من
یا که دعای من
دریایی عاشق شده است
و آن که در دوردست می
نقش زمردی می گیرد
در دریا
نخل شکل دیگری دارد با نخل
و مدرسه ی نخل
مدرسه ی نخل دیگری ست
تنها نسیم می داند از کدام راه می گذرد
گاه که غروب
از افق دست می کشد و
پنهان می شود
No comments:
Post a Comment