شعری از
فرامرز سلیمانی
دستانم را به سوی تو می آورم این گونه دستانم و من دگرگون می شویم تو را می نویسم باغی می شوم باغی
سرشار بر و بهار... این گونه شعرم
دگرگون می شود در خون تو می رقصم تا پرده ی رنگ با ما یگانه شود در سرشا ری و
دگرگونی این گونه با تو دگرگون می شوم
No comments:
Post a Comment