Saturday, October 22, 2011

FOR BURNING

FOR BROILING I SAT ON A CHAIR IN FRONT OF THE SUN TILL I BURNED
.
سوار فصل آمده بود سرکش 
تا آغاز فصل را   پایان سال گفته بود
در جنگل کاملیا و کوکو 

به سر بلندی ی سرخ 
سه سر 
بر در می گفت 
با سه گویش بلند گلو 
تا شب تاب
سه فصل دیگر می کوفت  
بار
خم خاطره 
در خیابان خزان 
خضاب رنگین کمان 
برای سرخ شدن کمی روی صندلی نشستم مقابل آفتاب تا سوختم

۲۲ اکتبر 
شش ماهگرد  

No comments:

Post a Comment