Monday, October 24, 2011

IN SHADOW-2 درسایه-۲


سایه یی بود که آمد 
و سایه یی که آمد 
تن بر تنی تنها زد و رفت 
آن که مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت  
در این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت 
خواست تنهایی  ما را به رخ ما بکشد 
تنه یی بر در این خانه تنها زد و رفت*
و سایه بود 
که تنها به تنی 
تن زد و رفت 
و حالا که دست بر دیواری سرد می کشم 
بی دریچه و
 در 
تنها صدای سوت قطاری را می شنوم 
که جیغ بنفش می کشد 
و در غاری کبود می دود
تا دورهای آشیاندردی دور
در سایه  

*چهار خط از:هوشنگ ابتهاج سایه  

1 comment: