در سایه ی خاری می آسایم به وقت کوچ
یا که سایه ی خاری در من می آساید
و می خواند به شکل خاطره یی خاموش
با زبانی که هرگز نمی میرد و مدام
بر زبانم می رقصد در سایه ی خاری خاموش
و خارا
And poetry
wearing a
red cloak
to sing along with fire
in oblivion
...
و شعر
پوستین سرخی بر تن می کند
تا با آتش آواز-اوی ی ی ...
همزبان باشد
به وقت فراموشی
BEFORE THE WHITE MAN CAME THE RED MAN SANG
from PUEBLO POETRY
فرامرز سلیمانی: سرخ پوستین
No comments:
Post a Comment