بامداد
آوای گمشده پای تختم افتاده بود
در پایتخت شب
آوای شاد تو اما هوا را سرشار کرده بود
به لحظه ی ی دل که دست کشیدم
آوای گمشده
در پوست تشنه ام گشت می زد
هوای تو ظهر امروز در سرم بود
هوای ظهر امروز تو را با خود برد
پسین به نمباران تن می زنم
چشمانم رنگ باران می گیرد
رنگ موزون سقف
مثل زمزمه یی در گوش ها مان...
عصر در نمباران باز گشتم
آوای شاد تو باز در گوش هام بود
جمه ۱۳ می
HAPPY HOUR .....
#76
ReplyDelete