شعرنقاشی موج سوم
توى جعبه هاى مقوايى ى كفش ها مانده بودم
توى گاراژى
كه پا هايم جا مانده بود
و دسته. دسته با خودم بودم
با لباس هاى اتوزده
كفش هاى واكس خورده
موهاى شانه شده
و جعبه ها
در ميان جعبه ها
توى دامن بلند تاريخ
خواب شان برده بود
واژه فرامرز سليمانى و رنگ زهره خالقی
No comments:
Post a Comment