Monday, November 17, 2014

Z POEMPAINTINGS/2





قهقاه عكس هاى توى جعبه ها بود
يا قهقاه جعبه ها 
وقت جا به جا شدن 
اما خاطره ها بر جا بود
در طرفه ها 
و رويا...


...و جعبه ها 
وقت قهقاه
جلاى كفش هاى ورنى داشت
در جشن ها و پلو خوري
كه تنها در عكس ها مانده بود


بنويس تا عكس هاى توى جعبه ها باشى
و روى ديوارها
و آلبوم ها و كتابها
بنويس تا نوشته شوى
براى نا نوشتن بهانه يى لازم نيست
زيرا نآنوشتن خود بهانه يى ست
و ناخواتدن
ناخواتده ماندن ست
جهان تنها به آفرينش زيباست
بنويس


تا اتوبوس دور شهر. بگردد و توى گاراژ أتراق كند
من عكس هايت را جدا كردم
تا باهم باشيم

و سفر به طرفه و رويا دوام داشت


بيا تو. بيا تو
عكس ها را مى گفتم
كه عريان دم در ايستاده. بود

و جعبه ها
تنها لبخندى بر لب داشت
اما صداى قهقاه
هنوز در كوچه مى پيچيد
بيا تو
بيا
تو


بر كوه ها بنويس
بر كوه هاي عناب و 
زيتون

و كوه ها را وقت گذر
از دره و دريا و دشت 

بنويس
زهره خالقی

No comments:

Post a Comment