قهقاه عكس هاى توى جعبه ها بود
يا قهقاه جعبه ها
وقت جا به جا شدن
اما خاطره ها بر جا بود
در طرفه ها
و رويا...
...و جعبه ها
وقت قهقاه
جلاى كفش هاى ورنى داشت
در جشن ها و پلو خوري
كه تنها در عكس ها مانده بود
بنويس تا عكس هاى توى جعبه ها باشى
و روى ديوارها
و آلبوم ها و كتابها
بنويس تا نوشته شوى
براى نا نوشتن بهانه يى لازم نيست
زيرا نآنوشتن خود بهانه يى ست
و ناخواتدن
ناخواتده ماندن ست
جهان تنها به آفرينش زيباست
بنويس
تا اتوبوس دور شهر. بگردد و توى گاراژ أتراق كند
من عكس هايت را جدا كردم
تا باهم باشيم
و سفر به طرفه و رويا دوام داشت
بيا تو. بيا تو
عكس ها را مى گفتم
كه عريان دم در ايستاده. بود
و جعبه ها
تنها لبخندى بر لب داشت
اما صداى قهقاه
هنوز در كوچه مى پيچيد
بيا تو
بيا
تو
بر كوه ها بنويس
بر كوه هاي عناب و
زيتون
و كوه ها را وقت گذر
از دره و دريا و دشت
بنويس
زهره خالقی
يا قهقاه جعبه ها
وقت جا به جا شدن
اما خاطره ها بر جا بود
در طرفه ها
و رويا...
...و جعبه ها
وقت قهقاه
جلاى كفش هاى ورنى داشت
در جشن ها و پلو خوري
كه تنها در عكس ها مانده بود
بنويس تا عكس هاى توى جعبه ها باشى
و روى ديوارها
و آلبوم ها و كتابها
بنويس تا نوشته شوى
براى نا نوشتن بهانه يى لازم نيست
زيرا نآنوشتن خود بهانه يى ست
و ناخواتدن
ناخواتده ماندن ست
جهان تنها به آفرينش زيباست
بنويس
تا اتوبوس دور شهر. بگردد و توى گاراژ أتراق كند
من عكس هايت را جدا كردم
تا باهم باشيم
و سفر به طرفه و رويا دوام داشت
بيا تو. بيا تو
عكس ها را مى گفتم
كه عريان دم در ايستاده. بود
و جعبه ها
تنها لبخندى بر لب داشت
اما صداى قهقاه
هنوز در كوچه مى پيچيد
بيا تو
بيا
تو
بر كوه ها بنويس
بر كوه هاي عناب و
زيتون
و كوه ها را وقت گذر
از دره و دريا و دشت
بنويس
زهره خالقی
No comments:
Post a Comment