painting by Zohreh khaleghi
می آمد شب بلند
بلند می آمد شب
و درگاه پریشان را شانه می زد
تا گوشه می گرفت بر گوشه ی نشست
گلوی تشنه می گشود به ولوله
و لوله و وآی و وای
همیشه آمده بود بلند
بلند همیشه آمده بود از گردش
تا درگاه را به اشاره یی پریشان و می نهاد
یلدای همیشه بود
یاد همیشه ی یلدایی
و
میوه گان یلدایی
انجیر و انار و انگور
گندم و گردو و بادام
و دانه ها و آجیل
با اسپند و آتش
می آمد شب بلند
بلند می آمد شب
و سرو خزان گذاران
طبق طبق
و چای و سما ور
به یلدای مطبق...
بالا بلند
با جامه ی ترمه و شال
یلدامی آ ید
و با من می خواند
سرو چراغان به آذین
ارمغان دارد
تا بامداد دیگان
خرم روز زمستان باشد
"اه یلدا
آه بلند شب
به زایش زمستانی
در درگاه
مهر همیشه باش !
No comments:
Post a Comment