Tuesday, December 13, 2011

2011 #999 یک متن و دونامه


تجربه ي زندگي و نوشتن در خارج از سرزمين مادري علاوه بر دوري و شرايط سخت هجرت ، پارادوكس ديگري هم به همراه دارد و آن سردرگمي ميان دو زبان مادري و زبان محل زندگي است . اين تجربه را مدتهاست كه درگيرش هستم از يك سو علاقه و نوشتن به زبان مادري و از سوي ديگر صحبت كردن و نوشتن روزمره و درس خواندن به زبان دوم ، مدام اين فاصله را بيشتر مي كند گاهي فكر مي كنم از زبان مادري ام دارم دور مي شوم و گاهي به خاطر مشكلات نشر و مجوزهايي كه كارهايم نمي گيرند مصمم مي شوم ديگر به زبان مادري ننويسم .... انگار بايد بيشتر بجنگم وصبورتر باشم چرا كه هنوز احساس تعلق به زبان ديگري را پيدا نكرده ام.
شریعت کاشانی عزیز                  
از خبر انتشار کتاب روانکاوی و ادبیات و هنر،از  فروید تا ژاک دریدا ، خوش حال شدم و منتظر دیدار آن می مانم .
حرف هایتان در باره ی نشر صادق است.کاغذی ها بیشتر بولتن محفلی وشده اند  
 و در قهقرای محافظه کاری دست و پا می زنند و یا در خدمات تبلیغ و فروش کالا .کارنامه اما در هر دو دوره جای خود را داشت و برای همین هم این جا خالی حس می شود. من شاد می شوم اگر نسخه نهایی مقاله فروغ را برایم بفرستید اما هم چنان آن را نگاه می دارم تا شاید در کارنامه بازش یابم.گیرم کارنامه الکترونیک که این روزها برد بیشتر و خواننده بیشتر هم دارد .با شادی در روزهای جشن و امید موقیت بیشتر.باز هم منتظر کتاب هایتان هستم.
دکتر فرامرز سلیمانی
۱۲

دوست نادیدۀ عزیز و فرهیخته ام
آقای دکتر فرامرز سلیمانی
با درود، از دریافت ایمیل محبت آمیزتان بسیار مسرور شدم. بله آقای دکتر : جای کارنامه همانند جای بسیاری از نشریات وزین تر از کارنامه خالی است. دو چیز در تأخیر چاپ و نشر کارنامه دخیل بوده است. یکی مشغله های خود من بوده است، و دیگری افت حسن استقبال از کارهای مدون و چاپی به ویژه نشریات. مورد اول مربوط به درگیری من از سه سال پیش تا به حال در تألیف کتابی در زمینۀ روانکاوی ادبیات و هنر به زبان فارسی به سبک و سیاق خاص خودم (فرویدیسم) بوده است. این کتاب پس از یک سال سرگردانی در چنگ «ارشاد» (وزارت سانسورگری!!) اخیرا مجوز چاپ گرفت، ولی خوشبختانه بدون سانسور و عمل جراحی. البته طی این یک سال انتظار، بیکار ننشسته بوده ام و مطالبی به متن افزوده ام. کتاب با عنوان «روانکاوی و ادبیات و هنر ـ از فروید تا ژاک دریدا» اکنون زیر چاپ است، و امیدوارم ظرف دوماه آینده بتوانم نسخه ای از آن را تقدیمتان بدارم.
و اما در مورد نشریه. همان طور که می دانید، وفور نشریات ادبی الکترونیک زشت و زیبا نشریات ادبی چاپی و کاغذی را سخت تحت الشعاع قرار داده است و این امر روزافزون و فراگیر است، و نتیجه این وفور کاسته شدن فزایندۀ عطف توجه خوانندگان و حتا اهل قلم نسبت به کارهای چاپی است. کارنامه را نیز از این مسأله گریزی نبوده و نیست. دوستانی هستند که مرا به تداوم نشر این دفتر ترغیب می کنند، و من در عین حال در جمع خوانندگان فارسی زبان احساس نیاز بسنده ای نسبت به این دفتر و دفترهای مشابه نمی بینم. لذا فعالیت ما در وضعیتی آشکارا منفعل قرار گرفته است. شاید هم بهتر آن باشد که کارنامه را زمانی به صورت یک نشریۀ الکترونیکی درآوریم و عرضه بداریم؟؟ از طرفی می دانم که نگاه داشتن درازمدت کارهای عزیزان اهل قلم در بایگانی کار درست و بخردانه ای نیست. مقالۀ بسیار پربار و برازندۀ شما دربارۀ فروغ مدت هاست که صفحه بندی شده و همچنان در دست من است. چنانچه خواستید می توانم آن را با ایمیل برایتان بفرستم تا به طریقی در دسترس خوانندگان قرار بگیرد. نکات مهم و آموزنده ای در این مقاله وجود دارد، و شیوۀ برخورد شما نیز با لایه های آشکار و نهفتۀ شعر و ذهنیت خاص فروغ بکر و نوسرشت است.
با دوستی و ارادت، ع. شریعت کاشانی / فرانسه

No comments:

Post a Comment