Monday, September 10, 2012

DATE-PLUM خرمندی

خرمندی . [ خ ُ م َ ] (اِ) درختی است از تیره ٔ Ebenaceae و از جنس Diospyros که تنها یک گونه ٔ آن lotus Diospyros از درختان بومی جنگلهای کرانه ٔ دریای مازندران است . در جلگه تا ارتفاع 1100 متر از سطح دریا می روید. آنرا در آستارا و طوالش آمبر، در گیلان اربه یا اربا، در رامسر خرما، در مازندران خرمندی ، در کیاکلا خرمنی ، در رامیان انجیرخرما، در گرگان اندی خرما، انده خرما یا اندوخرما می خوانند. در آمل و نور و کجور درخت نر و ماده ٔ آن بنامهای مختلف خوانده میشود درخت نر، کهلو یا کلهو و درخت ماده ، فرمنی یا فرمونی نامیده میشود. درخت خرمالو که در تهران فراوان می باشد درختی است پیوندی که پایه ٔ آن خرمندی بوده وروی آن گونه ٔ kaki Diospyros (که بومی ژاپن می باشد)پیوند گردیده است . خرمندی خاکهای شنی را دوست می دارد ولی در خاکهای بارخیز دیگر نیز می روید. خواهش درخت خرمندی از نظر روشنایی میانه است . بلندی آن به پانزده تا بیست متر و قطر آن به 0/80 متر می رسد. رویش آن تند است . ریشه اش سطحی و ستبر می باشد. درخت خرمندی بفراوانی جست می دهد و خیلی زود جنگل را فرامی گیرد و گاهی درختان گرانبها را در سایه ٔ خود نابود می کند.
مصرف : 1 - چوب خرمندی چندان خوب نیست زیرا تا نزدیک صدسالگی چوبدرون آن ناچیز است . مصرف عمده ٔ آن برای تهیه ٔ چوب تونلی و هیزم و زغال است . 2 - میوه ٔ خرمندی کمی شیرین و گس است و روستائیان آنرا می خورند. شیره ٔ آن که در گیلان بنام «اربه دوشاب » معروف است خورش لذیذی برای کته برنج می باشد.
روش جنگلداری : این درخت از نظر جنگلبانی ارزش چندانی ندارد و چون در جنگلهای شمال ایران درختان گرانبها را در سایه ٔ خود تباه می کند هنگام آزاد کردن و روشن کردن جنگل باید آنرا برانداخت ولی خود آن در دامنه های تند برای جلوگیری از فرسایش خاک لازم است .شاخه زاد آن برای تهیه ٔ هیزم و زغال مناسب می باشد. (از جنگل شناسی ساعی صص 192-193). اربه . (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به اَرْبه شود.

متن کامل در لغتنامه دهخدا...


No comments:

Post a Comment