Tuesday, June 17, 2014

A*SH*N*A:NOSRAT RAHMANI:+GHAZAL FOR LEYLI

غزل نصرت رحمانی برای لیلی گلزار
+
بودن چه سود
با خورد و خواب
دلفسرده‌تر از مرداب،
طرحی ز یک سراب ، نقشی عبث بر آب
آری...
باید شناخت
ور نه به ناگاه خوشبخت می‌شوی!
بی‌رحم و تنگ‌دیده و دل‌سخت می‌شوی
"قارون" چنان که شد.
وقتی به خویش می‌آیی که
کاروان طلا زیر خاک در گذر است
پژواک زنگ قافله در زیر خاک طنین دارد.
گند کثیف خوشبختی را،
با عطرهای عربستان نمی‌توانی شست.
پیکان رنج آن،
آسیمه‌سر به سوی قلب ره‌سپر است
و قلب را
چو تیغ تیز تبر می‌جود
قلب مرا جوید.
من نیز روزگاری خوشبخت بوده‌ام
خوشبخت زیر سایه‌ی ساطور
خوشبخت چون تَرَک یاس بر ساغر امید!
باید شناخت
تا روی لاشه‌ات نشود آوار،
تل عظیم "طاق نصرت" خوشبختی
باید شناخت
چگونه گذر کرد
چگونه حذر کرد...

No comments:

Post a Comment