Monday, May 30, 2011

MAYMAHI 133: AT 6 O'CLOCK EVENING

در ساعت ۶ عصر ۲۲ می ۲۰۱۲ مردی در حوالی دریا تنها مانده است که جزیره یی خاموش را می نگرد و زیتون زاران  و باغ فندق را ...آنگاه قایقی خالی به سوی او می آید تا سفری دور و دراز را آغاز کنند و منظر  آنان توفانی است .
کسی دست باران را می گیرد تا به دریا بسپارد .در عصر های خاکستری  باغدر راه قدم بر می دارد
 .تندیس زن مفرغی پنهان شده است و نویسنده ی بزرگ دارد آخرین داستانش راکنار میدان  می نویسد .
مرا تا کجا می برید ای ابرهای پریشان 
مرا تا کجای تشویش می برید؟
دسته گلی را که از رزهای سپید برایت درست کردم توی باغچه چیدم و آمدم تا با تو پرواز کنم 
یک شقایق  سرخ بر گیسوانت می نشانم 
۲۹  می 
.
صورتی و ارغوان   سبز و ارغوان 
سرخ و آبی و ارغوان 
روبان ها ما را به سفر می برند 
روبان ها ما را غمین از سفر باز می آورند 
صورتی و ارغوان 
سبز و ارغوان 
سرخ و آبی و ارغوان 
و کتابهای تو روی میز 
و روزنامه ها و خانه ی خالی 
۳۰ می 
.
 از پنجره نمی خواهم بیرون را بنگرم
پنجره را می بندم
تنها آوای بال می وزد در با د
بی قصد باز گشت 
۳۰ می .
... 

No comments:

Post a Comment