Tuesday, June 25, 2013

POSTCARD FROM A HOUSE IN SPRING LANE

for MBR
There are three sides of a house
in Spring Lane
Covered with green tree
The house looks maroon
When delivering a maroon car
in the backyard
Grass bends
And gravels cheer
Storms rush
Lighting and thunder starts
Oaks are daydreaming when you leave
But pines will wait
Under a sky
with fountains of stars to arrive
You are talking about full moon
And there are always full moon
in Spring Lane
With our neighbor's gray hound
Walking around
And guarding the grass
So grass too
is watching oaks
To ensure
They stay green
6.25
in Carbondale Cafe

POSTCARD FROM LAKE OF EGYPT

There were no Hosni Mobarak nor generals
except General Dollars
There were no Morsi or Muslem Brotherhood
But plenty of smog
from power plant 
'cause they own the lake behind the dam
And still there were serene shores
that Rahim was scared to step in
So we u turned 
in Little Egypt
and came back to river and lake country 
of Southern Illinois

POSTCARD FROM HEARTLAND

 پس  این مرگ  است  که می میرد 
زیرا از آن همه گان 
که در دل همیشه ی عاشق ماندند 
نام هیچکدام 
مرگ نبود 
گفتم 
پس این مرگ است 
که می میرد
و  دفتر
را 

POSTCARD FROM THE ROAD

MARION CLOCK TOWER,SOUTHERN ILLINOIS
Place is a dream
As time is a dream
Water by the road
is a dream
As bridge too
Like a place in the sun
When it rains
Day is a dream 
As night is a dream
Building a home 
On the road

Sunday, June 23, 2013

POSTCARD FROM THE ROAD

Like Sari Clock Tower,the clock tower of Mrion is one and only
independent of any other structure 
erected in Main Street
.The full summer of backpack
Pen 
And paper
The virtual road of rain and rainbow
The journey of 
A ribbon circling the earth
Marion,Ill
6.23

POSTCARD FROM REND LAKEدریای رندان

نو می زاید دریا 
دریای 
نوزا را 
آن  سوی پل به این سوی پل می آویزد 
و در فاصله ها 
فاصله یی نمی  ماند 
جای هماغوشی ست پل 
و آب های جاری ی سودایی 
در موج تماشا 
جا به جای آغوش آب را 
کبود می کند 
تا زبانزد کف شود 
بی  پروا 
دریا هزار پاره می  شود  زنده  زنده 
وقتی که 
عشق نو می زاید  

Friday, June 21, 2013

POSTCARD FROM CARBONDALE,ILLINOIS

PAZESQUE
از ایوان من
 تا آفتاب تو 
بامداد سر خوشانه می رقصد 
6.21

POSTCARD FROM MARION,ILLINOIS

بامدادی 

١٩ جون 

POSTCARD FROM NASHVILLE,TENNESSEE

بر راه ها
رودی روانه شد
که در خیابانی گسترده
تا باغ می آمد
و گیسوان شهر
بر سفره ی آفتاب
شهره بود
جاری شدم بر
تو جاری ی  و عاشق ی
NASHVILLE,TENNESSEE
6.18 

POSTCARD FROL MUHAMMAD ALI CENTER,LOUISVILLE,KENTUCKY












MUHAMMAD ALI IS AN INSTIUTION

POSTCARD FROM ST LOUIS MUSEUM OF ART

If you sent a damned fool to St. Louis and you don't tell them he's a damned fool,they'll never find out

-MARK TWAIN
Life on the Mississippi, 1883
اینه ی آب
در آب های اینه
موجی سر ریز
در آبگیر آفتاب
که با عشق دست و پا می زند
توفان آرام نگاه
بر دیوار آینه
دیوار کوب سراب
دیوار سبز آب
سبز آب های دیوار
نیلوفر های آبی ی مونه
6.21
ST LOUIS ART MUSEUM
Missouri Loves Company
St Louis, Gateway to the West ,a French trading post in 1764
The Gateway Arch in Washington Ave is 630 foot
built 1965

POSTCARD FROM SIU IN CARBONDALE

آغاز راه دوست داشتن است 
گر چه پایان راه پیدا نیست
 من به پایان دیگر نمی اندیشم 
که همین دم دوست داشتن زیباست 

POSTCARD FROM REND LAKE

PAZESQUE
حرکت ،رودی که بو پایان جاری ست 
با چشمانی گشوده در سرزمین های سرگیجه 
نه بالایی هست و نه پایینی 
آنچه نزدیک است دور است 
به خود باز می گردد 
-پس بازگشت به خود و اکنون 
به چشمه ی سکون بدل می شود 
این ها را در راه می نویسم برای تو 
  در دریای رند 
 که راهی نیست  
که راهی نیستم 
 زیرا که بی آرام می روم و نمی روم 
اما راه مرا می برد 
به موسیقی ی با شکوهی 
در سکوت 
و من می اندیشم 
تا به خانه باز گردم 
کدام آواز عاشقانه را 
در گوش های صدف 
زمزمه کنم 

POSTCARD FROM CRAB ORCHARD LAKE

نامی به نام 
چیزی واقعی 
تصویر یک تصویر ناب 
نقشی بر بوم 
گم در هوای راه 
گم با قطب نما ی عاشق عشق 

LIFE IS A JOURNEY ON AN ENDLESS ROAD

POSTCARD FROM MARION,ILLINOOIS

می رقصد با گل ابریشم
تا با سفر می رود با من
و راه ابریشم
پیش پا ها مان می گسترد
گیسوی آبشار
بر بلندای روز می ریزد
عطر تو را دارد امروز
واژه های مسافر من 

Sunday, June 9, 2013

YEK KHAT TENHA

یک خط تنها یک خط که تنها می کشد این سوی خیابان را تا آن سوی خیابان تا یک خط می شود که ممتد است و خاکی و خراب و خیابانی و تازه کلیدش را گم کرده است
خیابانی را شاید اضافی گفتم چون خط کج خیانی دیگر خط نیست چیزی شکسته است
که می خزد در خیابان کج و معوج
و من می گویم دوستت دارم
تا دیگران با ما بخوانند
و شاید عبرت بگیرند 

دوست را که دوستش می دارم

دوست را که دوستش م دارم در شتاب و خلسه 
وقتی تها دوستش می دارم 
بی شتاب و خلسه 
و شکل دوست داشتن است که دوستش می دارد با من 

A*SH*N*A:HORMOZ ALIPOURهرمزعلیپور

شعر هایی از هرمز علیپور با یادداشت منوچهر آتشی 
تماشا ,دهه ی ٥٠
هرمز علیپور ،شاعر 
١٠ ١سفند ١٣٢٥،ایذه خوزستان 
کتاب ها :
با کودک و کبوتر ،موج ١٣٦٠
٥٣ دفتر شطرنجی
 نرگس فردا 
اوراق لاژ ورد 
الواح شفاهی 
ساب بابه 
سپیدی جهان 
علف یونان به لغت عذرا 
فاخته هیمالیا 
گیاه ککشان 
به حکمت مخروبه,بوتیمار ١٣٩٢
بال برف ,فصل پنجم ,١٣٩٢
...
آفتابی

برای این‌که خود را از این همه اندوه نجات دهیم
بگذاریم که صندلی‌هامان همین طور کنار هم باشند
اگر که دوست دارید نام‌های خویش را عبور دهیم
از آب‌ها و برای درختان دور دست هم
تعریف تازه‌ای به دست دهیم
حالا که خنده‌های گل به شب
آن گونه محو شده است که از فرط گریه‌ها
این خانه‌ها دیگر شبیه گورستان است

من اما هنوز نظر به عصر دود دارم
و ساعتی که با دو دست چراغ گفت‌وگو برافروزیم

که حس می‌کنم تمام واژه‌ها این‌جا
رنگ خجالت جهان را به چهره‌های خود دارند

هرمز علی‌پور




تحریر اول دلم اندوه
تحریر دوم دلم گریستنی که از کرانه بگریزد
این گونه در ایستگاه‌های جهان من پیر شدم
و چشم‌های همسرم سارا را برای همین دوست دارم
و دست‌هایش را
که مرگ‌های مرا منصرف می‌سازد
که من مسافر باغ‌های سبز نمی‌توانم باشم به تنهایی
که زود دلم می‌گیرد
من عابر پارک‌های پر‌فواره و چراغ نمی‌توانم باشم
و رودخانه‌ی بزرگ این دنیا و درختانش
برای همین است که در شب چمن‌ها هم
آشکارتر از همیشه می‌شود اندوهم
و جانم را در مشت‌ها بفشارد
به‌سان موم بی‌رنگی

هرمز علی‌پور
از کتاب
 اوراق لاژورد


 img:mojعکس ها از: موج

شیفته شان را اندکی آرام بخشد  :

دیگر به رنگ گیسوان نمی توان سرود 
یا پوست سوخته در صحراها 
و عطر ها به روز که بر راه هاست 
و شانه ها پوشیده و عریان 
کتان و برف را به یاد نمی آرند 
و آن چه نمی گذا شت 
به زخم روز بیالایند 
هرمز علیپور 
١٣٩١چهاردهم فروردین

این که شکل انتظار خویش را دیگر کنیم
یا که عشق باختن به کجا ختم می شود
به درد سوختن می خورد تنها و
خیال های تازه ی این روز
دوست ندارم
نه ماه نه شاعران بد فرجام
به مهر نظر به ما کنند
که عریانی هر دو به شکلی غریب
کار دست آدمی داده.