نو می زاید دریا
دریای
نوزا را
آن سوی پل به این سوی پل می آویزد
و در فاصله ها
فاصله یی نمی ماند
جای هماغوشی ست پل
و آب های جاری ی سودایی
در موج تماشا
جا به جای آغوش آب را
کبود می کند
تا زبانزد کف شود
بی پروا
دریا هزار پاره می شود زنده زنده
وقتی که
عشق نو می زاید
No comments:
Post a Comment