در خود گریستم
در خود تو را گریستم
وقتی که آوای تو گم شده بود
تمام راه رابا تو گریستم
در خود گریستم
وقتی صدف شکست و در خود روانه شدم
.
و بی قراری ی رهرو
آسمان و ابر را گریست .
و بی قراری ی رهرو
وقتی که آوای تو رفته بود و
صدف شکسته بود .
در خود گریستم
تا تمام راه را با خود به بی قراری آوردم
.
در خود گریستم
و راه را
و رهرو را .
.
صدف شکسته بود
و آوای تو راه را سرشار کرده بود.
پس از ظهر شنبه ۱۸ جون
No comments:
Post a Comment