فارسی/انگلیسی/اسپانیایی
MIGUEL HERNANDEZ IS DEAD IN FRANCO'S PRISON
Two Poems
modified 8.27.11
MIGUEL HERNANDEZ
b.30 OCT !910,ORIHUELA,SPAIN
d.28 MARC 1942 ,in Franco's prison
The theme of his poetry is more love and war and death.
دو شعر از میگل ارناندس
۱۹۱۰-۱۹۴۲
۱۳۶۷
میگل ارناندس شاعر اسپانیایی در ۲۲ سالگی نخستین شعرهایش را در روزنامه های زادگاهش اوریولا در آلیکنته اسپانیا به چاپ رساند.آنگاه به مادرید رفت و مورد استقبال شاعران گروه ۹۸ نرودا،الکسندره و برگمن...قرار گرفت و به آنان پیوست و با خوسه ماریا ده کوسبو در کار نقد همکاری کرد .با آغاز جانگ داخلی اسپانیا به وفاداران جمهوری پیوست و پس از جنگ به چنگ مخالفان افتاد .او در زندان آنسان مورد شکنجه قرار گرفت که پیکر بیمارش تاب مجازات بیشتر را نیافت و به سال ۱۹۴۲ در آستانه ۳۲ سالگی در سلول زندان فرانکو در گذشت .
شعر ارناندس در دوره اول کارش تا آغاز جنگ داخل،شعر غنای و روستایی و در دوران دوم زندگی کوتاهش شعر جنگ و مرگ و مردم است.
* و جوانی:
پیران در دهکده ها
دل،بی صاحب
عشق چیزی ندارد.
چمنزار،قبر،زاغ
و جوانی؟
در تابوت.
تک درخت،پژمرده و تنها.
زنی همچون تخته چوبی
بیوه زن بر تختش.
بیزاری پایانی ندارد .
و جوانی؟
در تابوت.
*گورستان:
گورستان نزدیک آنجایی ست
که من و تو می خوابیم
میان گلابی های وحشی
آماریلیس های آبی و
کودکانی که غریو سر می دهند
اگر کالبدی بر راه سایه افکند.
از این جا گورستان
همه آبی،زرین و پاکیزه است.
چهار گام-و مرده.
چهار گام و زنده
پاکیزه آبی و زرین است
آن جا که پسرم دور می شود
F.S.
from ADINEH JOURNAL,No.21/Noruz 1367/March 1988,tehran
see more:
www.sariville.blogspot.com/miguelhernandez
MIGUEL HERNANDEZ IS DEAD IN FRANCO'S PRISON
Two Poems
modified 8.27.11
MIGUEL HERNANDEZ
b.30 OCT !910,ORIHUELA,SPAIN
d.28 MARC 1942 ,in Franco's prison
The theme of his poetry is more love and war and death.
دو شعر از میگل ارناندس
۱۹۱۰-۱۹۴۲
فارسی ی فرامرز سلیمانی
نقل از مجله آدینه،تهران،شماره۲۱ ،صفحه ۴۶، ،نوروز۱۳۶۷
میگل ارناندس شاعر اسپانیایی در ۲۲ سالگی نخستین شعرهایش را در روزنامه های زادگاهش اوریولا در آلیکنته اسپانیا به چاپ رساند.آنگاه به مادرید رفت و مورد استقبال شاعران گروه ۹۸ نرودا،الکسندره و برگمن...قرار گرفت و به آنان پیوست و با خوسه ماریا ده کوسبو در کار نقد همکاری کرد .با آغاز جانگ داخلی اسپانیا به وفاداران جمهوری پیوست و پس از جنگ به چنگ مخالفان افتاد .او در زندان آنسان مورد شکنجه قرار گرفت که پیکر بیمارش تاب مجازات بیشتر را نیافت و به سال ۱۹۴۲ در آستانه ۳۲ سالگی در سلول زندان فرانکو در گذشت .
شعر ارناندس در دوره اول کارش تا آغاز جنگ داخل،شعر غنای و روستایی و در دوران دوم زندگی کوتاهش شعر جنگ و مرگ و مردم است.
* و جوانی:
پیران در دهکده ها
دل،بی صاحب
عشق چیزی ندارد.
چمنزار،قبر،زاغ
و جوانی؟
در تابوت.
تک درخت،پژمرده و تنها.
زنی همچون تخته چوبی
بیوه زن بر تختش.
بیزاری پایانی ندارد .
و جوانی؟
در تابوت.
*گورستان:
گورستان نزدیک آنجایی ست
که من و تو می خوابیم
میان گلابی های وحشی
آماریلیس های آبی و
کودکانی که غریو سر می دهند
اگر کالبدی بر راه سایه افکند.
از این جا گورستان
همه آبی،زرین و پاکیزه است.
چهار گام-و مرده.
چهار گام و زنده
پاکیزه آبی و زرین است
آن جا که پسرم دور می شود
F.S.
from ADINEH JOURNAL,No.21/Noruz 1367/March 1988,tehran
see more:
www.sariville.blogspot.com/miguelhernandez
...AND THE STATUES OF BRUTAL DICATORS
ReplyDeleteARE FALLING DOWN
LONG BEFORE THE DEATH OF THEIR VICTIMS
Thanks so much !!!
ReplyDelete*******
I Have A Need For Your Voice.....From ‘El Rayo Que No Cesa
I have a need for your voice,
a longing for your company,
and an ache of melancholy
for the absence of signs of arrival...
Thanks again !!!