FARAMARZ SOLEIMANI / فرامرز سلیمانی :بستانی ٢٠١٤
رها شدنم هم همین حالا شد
حالا که وقت زادنم بود
در دستان گرم تو
و آغاز هستی ی ما
به هستن عشق
و بالیدن من در کمالیدن من می آمد
و گر نه
وقت رها شدن بود حالی تا حالا
که زادنی بود در نبودن
و عشق چه تنها بود و بی حضور
تا فرایم شوم در تو
فرای خودم آمدم
و حالا
رها شدیم و همین حالا شد
با من فرای موج آمد
-فراز موج
و موج شد
و صخره یی که به راه می آمد در موج و کف
رها شدنش
همین حالا
شد
در اقلیم دیگر آب
No comments:
Post a Comment