فرامرز سلیمانی:هنر شعر -٣٩
شعر تصویری کوچه یی ست که باید بود
یا شاید روزی در خیال شاعر می بود
یعنی که شعر سنگ فرش را می آورد
می گذارد کنار هم
اما از کوچه یی خالی می گذرد
کوچه باغی می خواند
و آن که در باران منتظر ست
حالا غرق در خاک و خل و گل و شلاب می
شود
و مات و متحیر و حیران و سرگردان
می ماند و می پرسد
اما از که می پرسد
شاعر وقت هاست که رفته است و
تصویری در مه بر جای مانده است
از شعر
No comments:
Post a Comment