Sunday, December 22, 2013

باغ هاي همه عالمYALDAI

باغ هاي همه عالم به زوزه ي تاريك تو كوجه باغ مي گيرند تا تو بي گذشتن از شب بگذري


  •  و... زوزه هاي تو شب را در مسافتي بعيد مي درد مثل زوزه هاي در يده ات در در يه دري ها ت
    و دستي كه در تاريكي دستي ديگر شده است
    در زوزه ي گلويي

1 comment:



  1. Jahangir Jon Sedaghatfar Fara jaan; maa raa beh yaad-e in shaaer bozorg andaakhti:
    « بابی دیلن» آوازی سر کن1
    در سوگ آلن گینزبرگ

    شاعر معاصر آمریکایی

    فوران سخن را
    در من
    مهار می کند اندیشه های ژرفِ هیچ- پوچی.

    « آلن گینزبرگ» مُرد.

    آن همه فریادِ هنوز منعکس در رواق ِ غریبی ِ سال های شصت
    - وقتی در اطاقکم
    تلنبارِ کتاب بود و غلظتِ دود و دلهره

    و ناشتایی، طرفای ظهردم
    قهوه ی سیاه بود
    در لیوان کاغذی
    با چاشنی ِ دلنشین ِ نیکوتین
    در تریای پرطنین و تپش ِ دانشگاه-،
    آه
    مگر می شود ناگهانه بمیرد هیولا
    این گونه بی صدا؟

    -: آری،
    می شود؛ باور کن:

    همیشه،
    همگان به همین گونه،
    به همین آسانی.

    «آلن»-
    درویش ِ بی کشکول و تبرزین ِغرب،
    فیلسوف عاصی نسل سرخورده،
    «آلن»-
    شاعر فریادهای فرونخورده
    مرده ست.

    گیرم بوی تندِ نفس ِ الکل و دودش
    هنوز ماسیده باشد
    بر دیوارهای قدیمی ِ «گرانیچ ویلج»،2
    یا به پیشخوان ِ چرب میکده های کهنه ی «هیت اَش بِری».3

    □□

    دوباره مرور می کنم
    ستون کوتاه خبر را
    در روزنامه ی عصر...
    و من که امروز
    - در سال های نزدیک شصت-
    سال هاست با دود
    بدرود گفته ام،
    دلم برای یک پُکِ عمیق، ضعف می رود.

    و اندیشه ی مرگ
    در من مهار می کند
    فوران سخن را.

    و دلم چه می سوزد امّا
    برای آن آدم ها
    که در اوج ضیافتِ شور و اشتیاق و شهوت
    در انزوای خلوتِ حقیر بسترشان
    به استمناء قناعت کردند.

    «آلن» ولی،
    ایستاده بر سریر موج ِ تجربه،
    نمرده
    مُرد.

    «آلن»
    فریاد در گلو گره نخورده
    مُرد.

    □□□

    چیزی بگو
    « بابی دیلن»
    آوازی سر کن
    سازت را کوک کن «بابی» جان
    زیاده وقتی نمانده برای نسل ما.

    برای «آلن» شعری بخوان...
    برای ما سازی بزن...« بابی »جان.

    □□□

    ساسالیتو- آپریل1997

    1.شاعر، آهنگ ساز و خواننده ی سال های 1960-1970
    2.ناحیه یی در نیویورک
    3.ناحیه یی در سان فرانسیسکو- این هردو، محل ِ تجمّع و پاتوق روشنفکران و هنرمندان زمان بودند.

    ReplyDelete