Thursday, March 29, 2012

VAN GOGH'S EAR-3


سفر به آغاز افسنطین 
و کشتزار کلاغ / همان باغ غرا ب 
گلوله سنبله شد بر سرش 
سرود خالی ی دشتی 
و نامه یی که هرگز نرسید 
به دست بینوایان و کشتگران 
دستی فرو افتاد 
بر دیوار پلکی 
سنگین 
و گوش ون گو 
در ساحت آفتاب گردان 
و چالش جنون 
سایه ی سا ده ی ابرو 
بر نگاه 
چرا مرا تنها نمی گذارید 
ای مردم؟

1 comment: