Saturday, March 3, 2012

IT WAS THE RAIN

ان ساز پشت پنجره 
باران بود که می غرید
 و تارهای گسسته ی گلوش 
در قطره های شب فرو می ریخت 
پنجره را نگشودم 
و پرده ها را پس نزدم 
بامداد 
حرف عاشق تو را  
برایم باز می گوید  
باران هنوز که 
پشت پنجره 
می غرد 


No comments:

Post a Comment