khosro golsorkhi in shah's military court,defending his art and ideas,for that he was convicted and executed in tehran,along with his friend and comrade keramat daneshian,1352/1974،
KHOSRO GOLSORKHI.POET AND JOURNALIST,ALSO:خسروگلسرخی،خسرو تهرانی، دامون،جنگلی ها، بابک رستگار، افشین راد،خسرو کاتوزیان ...
DAMON,JANGALIHA,KHOSRO TEHRANI,BABAK RASTEGAR,AFSHIN RAD,KHOSRO KATUZIAN,KH.G.
b.2 BAHMAN 1322/JAN 22,1943 RASHTزاده ی ٢ بهمن ١٣٢٢ رشت
d.29 BAHMAN 1352/FEB 18,1974 TEHRANتا ٢٩ بهمن ١٣٥٢ تهران.تیرباران در چیتگر
همراه همرزمش کرامت دانشیان،آموزگار سلیران ،از روستاهای مسجد سلیمان
MARRIED ATEFEH GORGINعاطفه گرگین ,POET AND WRITER,SON:DAMON
شعر خسرو گلسرخی همچون یک فریاد است که در آن به دنبال همخوانی و نا همخوانی نمی گردی و تنها زیر تاثیر آن رگ های گردنت برجسته و مشت ها یت گره می شود .این جا در فضای مه و باران جنگلی ، شعر گلسرخی از تصویرپردازیتبت و طبیعی سود برده است
جنگل
ای کتاب شعر درختی
با آن حروف سبز مخملیت بنویس
در چشم های ابر بر فراز مزارع متروک
باران
باران
شعر او دعوت به قیام است و در آمدن از تنهایی و پیوستن به جمع تا ساخت و ساز کلام را به ساخت و ساز شورش و قهر و عصیان با قهرمانان گذشته و حال بکشاند
و انقلاب را سامان دهد
با گیسوان تو حرفی ست
از زخم
از این جراحت ویرانه های دل
جنگل
باور نمی کنم
که خموشانه سر به سینه ی کوهی
و دست های توانای تو
گرمای خود فرو نهاده و تنهاست
شاعر در این راه سرگذشت میرزا کوچک خان و یارانش بالام پاتاوانی و آنا م آبکناری و قیام مجاهدان جنگل را به یاد می آورد و فضای حماسی زورخانه را دارد و یلان و پهلوانان باستان را پیش روی می آورد
بالام
بالام پاتا وانی
آنام
آنام آبکناری
در آن ستیز سرخ مکلوان
بر شما چگونه گذشت
گلونده رود صدای گام های شما را
هنوز
در تداوم جاریش زمزمه می کند *
از شعر بلند دامون
آبکنار و پاتاوان از آبادی های گیلان
گلونده رود ، رودی است در تپه های گسکره واقع در فومن گیلان
our big heart
is a wet bird
sitting on a tree
on the sidewalk
under each tree
thousand of awakened nude
of axes
in jungles
alas if our heart
slept fearless
on tangled wet tresses
alas if
all streets
in the city
were jungles
from:OF JUNGLES
IN COMMEMORATION KHOSRO GOLSORKHI
ED;BOZORG KHAZRAI
TR;F.SOLEIMANI
BOOKS:
WHERE DO I STAND IN THE WORLD?
MORE TIRED THAN EVER,ED;K.GOHARIN,ARVIJ
AWAKENED VIOLET,ED;M.ROSHANGAR
see also:khanushaneh.com/martyred poem
O MY NATIVE LAND,ED;K.GOHARIN
WET BIRD,ED;K.GOHARIN
A HAND BETWEEN DAGGER AND HEART
POLITIC OF ART,POLITIC OF POETRY,NEMUNEH,TEHRAN 1350,ORIGINALLY PUBLISHED IN PART,IN NEGIN MONTHLY
NIMA AND EARTHY TRUTH
TRANSLATION:
LAST MOMENT OF COLONIALISM,UNDER PSEUDONYM:KHOSRO KATUZIAN
A COMMEMORARIVE COLLECTION FOR KHOSRO GOLSORKHI,ED;BOZORG KHAZRAI
باید که دست های خسته بیاسایند
باید که خنده و آینده های اشک بگیرد
باید که رنج را بشناسیم
وقتی که دختر رحمان
با یک تب دو ساعته می مرد
باید که دوست بداریم یاران
باید که قالب ما
سرود پرچم ما باشد
گلسرخي شعر اعتراض و ستيز را عموميت بخشيد و بيشتر به ميان مردم كشاند . آواي گلسرخي پژواك مدام شجاعت و صداقت را داشت كه پارادايم شعر ديگري در دوران معاصر بود كه از عشقي و فرخي آغاز مي شد و با مختاري و سلطانپور آدامه مي يافت. شعر چريكي ايران در بطن همين حركت ها شكل گرفت تا اعلام كند كه : شعر شهادت است
به بهانه ي ماه شعر
ف. س
به بهانه ي ماه شعر
ف. س
HERE IS TWO PARTS OF MY WORK,"MARTYRED POEM",TO THE MEMORY OF THE LATE POET,KHOSRO GOLSORKHI
14
SQUARE OF FIRE
SQUARE OF SOUL
SQUARE OF AFFECTION ON THE SKIRT OF PLAIN
SQUARE OF A BLOSSOMING ROSE
15
A WET BIRD AND WET FLIGHT
A CAGE
WHERE IT BECAME
THE GATES OF A SQUARE.
see full text in khamushaneh.comخموشانه، گزینه شعرهای ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۹ فرامرز سلیمانی
شعر شهادت است ص ص ٧٧ تا ٨٠
خسرو گلسرخی: خواب یلدا
من همین فردا
به رفیقانم که همه از عریانی می گریند
خواهم گفت:
گریه کار ابر است
من و تو با انگشتی چون شمشیر,
من و تو با حرفی چون باروت
به عریانی پایان بخشیم
و بگوئیم به دنیا, به فریاد بلند
عاقبت دیدید ما صاحب خورشید شدیم…
و در این هنگام است
که همان بوسه تو خواهم بود
کز سر مهر به خورشید دهی…
شب که می آید و می کوبد پشت در را,
بخودم می گویم
اگر از خواب شب یلدا ما برخیزیم
اگر از خواب بلند یلدا, برخیزیم
ما همین فردا
کاری خواهیم کرد
کاری کارستان…
من همین فردا
به رفیقانم که همه از عریانی می گریند
خواهم گفت:
گریه کار ابر است
من و تو با انگشتی چون شمشیر,
من و تو با حرفی چون باروت
به عریانی پایان بخشیم
و بگوئیم به دنیا, به فریاد بلند
عاقبت دیدید ما صاحب خورشید شدیم…
و در این هنگام است
که همان بوسه تو خواهم بود
کز سر مهر به خورشید دهی…
شب که می آید و می کوبد پشت در را,
بخودم می گویم
اگر از خواب شب یلدا ما برخیزیم
اگر از خواب بلند یلدا, برخیزیم
ما همین فردا
کاری خواهیم کرد
کاری کارستان…
YES SARA AND IN FACT NO SQARA.MY VOICE HAS BEEN CUT BY DIGITAL AUTHORITY AND I LEAVE IT FOR A BETTER TIME.BUT OVERALL I DO NOT BELIEVE IN POLITICAL OR SOCIAL POETRY,ALTHOUGH I HAVE WRITTEN A GREAT NUMBERS OF ESSAY AND TALKED ABOUT ITSO OFTEN.IN SUMMARY POLITICAL POETRY IS A PRE POETRY POETRY,NOT YET RIPE OR MATURE AND STILL NEEDS TO BE WORKED ON ,OR JUST CONSIDERED A PIECE OF SOCIOLOGY OR PHILOSOPHY,AT ITS BEST,OR JUST EVERYDAY JOURNALISM.THIS INCLUDES THEIS OLD FASHION NEWLY ERECTED FAD OF SHER GOFTARI AND THE LIKES.I SHALL WRITE AGAIN ON THIS FREQUENTLY WRITTEN SUBJECT.
ReplyDeleteFS