Thursday, December 8, 2016

کلام درخت


آن راز را که در کلام درخت بود 
یک روز 
پرنده پر زد 
درخت آمده بود 
که روی نیمکت چوبی بنشیند 
نیمکت های چوبی را باد برده بود 
و نیمکت های آهنی 
بر جای آن ها نشسته بود 
درخت    حالا شی شده بود 
اما دا شت زیر  کلمه ی حضور نیمکتی را خط می کشید 
زهره خالقی

No comments:

Post a Comment