DEATH:
خسته ام از مرگ
---
خسته ام از مرگ
که بر تنم هفت زخمه زد
بسان هفت دستگاه ژرف
و عشق
بر درگاه
معلق مانده بود
به زخمه های
زخمی
از مرگ خسته ام
خسته ام از آن که قصد تکرار مرا دارد
و هنوز گام نخستین را بر می دارد
تا با عشق معلق بماند هنگام کبودی و
نابوده گی ها
دلم دوباره صدای تو رو می خاد
صدای دو باره ی تو رو می خاد
زیرا
بالا ترین اواز ها فراموشی ست
رقص دیوانه دارداین سیاره ی خاموش
در هفت دستگاه زخمی
وقتی که زخمه می خورد و هفت پاره ی زخم می شود
خسته ام
از مرگ دوباره
No comments:
Post a Comment