Wednesday, January 25, 2012

CRYSTAL AND POPPY AND THE SEA


بلور و شقایق و دریا 
پگاه منتظر موج
دریای شقایق سه گاه 
crystal and poppy and the sea
the dawn of waiting for wave 
the sea of poppy of seh gah 
کلام فرامرز سلیمانی بر نگاره ی زهره خالقی
در  نگاره های زهره خالقی  بلور به رنگ و شقا یق بدل می گردد و بر دل می نشیند .شقایق  منتظر پگاه است و پگاه منتظر موج می نشیند که به انتظار آفتاب می ماند تا موج گیرد.چرخه ی هستی،چرخه ی رنگ هاست که چرخه ی هستی و رنگ های اوست .ماندن او مانایی ست که در گشت و گذار و چرخانده گی هستی و زندگی را طرح می زند و می بافد و گره می زند. این رنگ ها زنده است و زنده می ماند .و رنگ های او خطها را می سازد که به واژه بدل می شود و واژه را جان می بخشد .بلور طبیعت بی جان نیست.زنده است و هم چنین است.شقایق هایش و پگاه که منتظر موج است تا روز را و هر روز را در تاریکروشنا و بیدار خواب می سازد و بر می چیند.روز او زنده است و رنگ می پاشد در هر گام و بر هر گام تا  زندگی و هستی را برای خود و همه گان می سازد.روز او زمان است و زمانه است .
و زمانه تا که هست با رنگ ها می آید و می رود و رنگین کمان و هستی را می سازد.رنگین کمان هستی،که اوست و رنگ های اوست.رنگین کمان هستی در کهکشان عشق،که دوام و مانایی و ما ناست.و این معنا در هنر او ادامه دارد .
فرامرز سلیمانی / ۲۵ ژانویه ۲۰۱۲ 

1 comment:

  1. رنگ ها
    به شکل واژه ها در می آیند
    شقا یق ها را زنده می کنند
    و دوست
    آهسته می آید
    دستهای خالی ام را
    با خود می برد
    انگار دوباره متولد شدم
    در این واژه های رنگارنگ
    ...
    ..
    .
    تشكر از دوست عزیزم فرامرز سلیمانی

    ReplyDelete