Friday, August 5, 2011

TRIPTYCH: تندیس زمان درساعت ایستگاه

۱ 
سا عت ها گرد زمان حلقه می زنند 
تا از رفتن باز مانند 
دور در دوردست
زمان به گرد ساعت ها می گردد 
تا که باز ایی 
وقت خالی ست 
وقتی دیگر نمی ماند
وقت رفته ست
تا که می روی و باز می ایی و می روم  
۲ 
یک جامه ی ملتهب روی تخت 
فرشی و مفرشی و کلاهی  و شالی  
صندلی ی خالی 
چند کتاب باز و نیمه باز 
یک قلم نقره یی روی رایانه 
که نامی بر آن نیست 
و پنجره یی گشوده
رو به دیواری بلند
۳  
ساعت ها فرای مرز ها 
گرد زمان حلقه می زنند 
ما تندیس زمان را 
در ایستگاه دیروز جا گذشته ایم 
و زمان با ما  از رفتن باز مانده است
زهره خالقی 

۵ جولای



No comments:

Post a Comment