Tuesday, April 1, 2025

Night night


 


چراغ ها را خاموش کردم سگ همسایه  فقط یکبار لابید صدای در می آمد رفتم در را گشودم در را بستم گرما را گذاشتم روی ٧٥ درجه و جورابم را انداختم کنار صندلی بعد روی نیمکت نرم دراز کشیدم تابلوی دوم که تمام شد  چشمانم را باز کردم کتری داشت سوت بلبلی می زد شاید ساعت کوکو بود قطب نما را گشودم که راهم را گم نکنم . شب خوش


#آفتابگردان_زمستانى_ست

#wintersunflower

No comments:

Post a Comment