دست پيش مى آورم
با واژه يى
فراز هر واژه ى تازه يى
تا آسمان
كه دست پيش مى آورد
به رنگ عشق
حالا تو بگو
حالا دستان بی قرار تو
در تو در تو هاى بهار
راهى ى گم
در گيجى ى عطر ى غريب
عطرى غريب
در واژه هاى تازه
دستى پيش مى برد
تا آستان آسمان
حالا تو بگو
به ساده گى آن عطرغريب
كه گيج مى زند
گرد دستان عاشق مان
حالا تو بگو...
زهره خالقی
No comments:
Post a Comment