Saturday, September 19, 2020

Joie de Vivre

 Joie de Vivre

در اين زمانه ى تاريك و تار بيماري و در دوران شكنجه و جنك و بيزارى ، طبيعت هميشه تر و تازه و پر طراوت است و به سرخوشى مشغول... درختان و گل ها و گياهان هر شهر و ديار نشانى از اين زندگى خوشباشى و هدونيستيك دارند و فصلى خاص را براى جشن و شادمانى نمى شناسند . بلوط هاى زنده شهرما نيو اورلينز مدام مشغول رقص و پايكوبى اند و غان و زيزفون ونارون و چنار دست در آغوش هم دارند و ماگنوليا دست كامليا را گرفته است زندگى در اين جا زندگي مى كند.







Positive thinking

 


Positive thinking is a dream to create the world , while negative thinking is no thinking . ZK

Global warming

 



WARNING ! WARNING !

Global warming is a challenge

Challenge of mother earth against human being

Challenge of human being against mother earth 

Is it Hurricane season in New Orleans? 

Zohreh Khaleghi

Massoud Noghrehkar آبى ناگهانى







طراح زهره خالقى



رویاهای آبی مصاحبه با یک شاعر دیوانه



نویسنده: مسعود نقره‌کار

چاپ نخست: ۱۳۹۸ (۲۰۱۹ میلادی)

ناشر: نشر باران – سوئد


این کتاب گفتگويى ‌ست میان دو نگاه. یکی در پی فهمیدن است دیگری در پی رهایی. گفتگو میانشان آرام نمی‌گیرد، چون هر دو از جهان خسته‌اند.


دیوانگی در این نوشته سقوط نیست  بیداری‌ست. نوری‌ست که ناگهان در تاریکی روشن می‌شود و چشم را می‌سوزاند. کسی که دیوانه نامیده می‌شود بیش از اندازه دیده  و همین دیدن او را از آرامش دور کرده است.

جای رخدادها تیمارستان است، اما دیوارهایش واقعی نیست. جهان بیرون‌ ادامه همان دیوارهاست. آدم‌هایی که خود را سالم می‌دانند تنها بهتر پنهان می‌شوند. شاعر در این میان خاموش نمی‌ماند با واژه‌هایی نامعمول، اما زنده، آنچه را نمی‌توان گفت به گوش می‌رساند.

زبان کتاب، زبانی‌ست که میان سکوت و فریاد راه می‌رود. جمله‌ها ناتمام‌اند، اما نفس دارند. گاه می‌لرزند، گاه می‌درخشند. نظم در این آشفتگی پنهان است، همانطور که معنا در نگاه گمشده پیدا می‌شود.


گفتگو میان دو انسان نیست گفتگو میان دو سوی یک روح است. یکی در جستجوى دلیل دیگری در جستجوى حس. هیچكدام بر دیگری چیره نمی‌شوند. در پایان‌ گفتگو خاموش می‌شود و تنها بازتابی از اندیشه در هوا می‌ماند.

پایان کتاب نقطه نیست. ایستادن نیست. سکوتی‌ست شبیه نگاه پس از طوفان. واژه‌ها از کار می‌افتند و تنها ذهنی روشن میان تاریکی باقی می‌ماند.

دیوانگی در اینجا نام دیگری‌ست برای آگاهی.

شاعر نمی‌خواهد درمان شود می‌خواهد زنده بماند.

و شاید همین ماندن معنای پنهان این کتاب است. 

زهره خالقى