خاطره می آید با شب
خاطره می ماند با شب
مثل گل سرخ و سپید
مثل جان مریم
که با خورشید در می آید
که چشمانش را وا می کند
و او را صدا می زند
اما او رفته است
و صدای او رفته است .
خاطره می آیا با شب
خاطره می ماند با شب
اشگ چیزی ست مثل آواز جان مریم نوری در دوردست
زهره خالقی
No comments:
Post a Comment