Monday, November 4, 2013

Z POEMS WITH TRANSLATION&NOTEرسوب زندگی اینجاست




رسوب زندگی اینجاست
همین جا
در جنون کاغذ من
در جوهر این قلم
در این دست ها
که می خواهم بنویسم : من
می نویسم : تو
شبانه های ساکتی ست
زمستانی را به فکر فرو می روم
پاییز را به یاد می آورم
در خاطرات تابستان غرق می شوم
و سهم بهار
در چشم های توست
سهم بهار من در چشم های توست..

Here is the sediment of life
Here 
in the madness of my paper
In the ink of this pen
In these hands 
That I want to write : I
I write :You
It is silent nocturnes
I think in a winter
I remember autumn
I plunge in memory of summer
and The share of spring 
Is in your eyes 
The share of my spring is in your eyes
Zohreh Khaleghi



  • Jalil Gheisari نوالیس شاعر آلمانی می گوید هرچیز که شاعرانه تر باشد واقعیتر است پس اگر زبان خانه ی هستی است یا به قول نیچه خود هستی زبان شعر عصاره ی هستی است و ...در اینجا در جنون کاغذ و جوهر قلم و در دست هایی که من اش من ِمشترک است واگر بخواهد بنویسد "من " می نویسد "تو "شبانه های زندگی ساکت و خاموش است بخصوص برای راوی که همنشین تنهایی است در جماعت در چهار فصل عمرش اما زمستان با شبانه های بلندش وقت به فکر فرو رفتن است و اندیشیدنبه عریانی و به کائنات و پاییز گاه ِبه یاد آوردن است که فصل یادهای بیشتر تلخ و اثر گذار که چنین یادهایی در ذهن می مانند و با دیدار پاییز تداعی می شوند و اما تابستان با روز های بلندش گاه ِ غرق شدن در خاطرات است و این کلمه ی غرق به دریا و گرمای زندگی و خاطرات هم می تواند نسبت داشته باشد و در نهایت این که سهم بهار در چشما ن "تو"ست و...بهار که همان فصل رویش و زیبایی و عشق وآمیختن و سر سبزی است در چشمان "او "خلاصه می شود "تو" یا "او"یی که متکثر است در عشق به معشوق و عشق به انسان و.... بر قرار باشید بانو استاد خالقی

No comments:

Post a Comment