Tuesday, November 12, 2013

8 NIMALOGY:MYTH OF NIMAنماد شعر من

فرامرز سلیمانی :اسطوره ی نیما 
به نقل از ویژه نامه ی نیما 
روزنامه ی بامداد ,تهران 
آبان تا دی ١٣٥٨ 
٨
نماد شعر من 
کتاب بعدی در فهرست دفترهای پس از مرگ نیما :شعر من ١٣٤٥ است . شعر من حاوی ٢١ شعر نیما 
از ١٣١٧ تا ١٣٢١ است که اسطوره ها , شعر های تمثیلی , خطابی و توصیفی نیمایند و نیما ی  سمبولیست را بهتر می شناسند که لحن اجتماعی دارد و در تمامی این شعر ها به ترسیم اجتماعش نشسته است .ققنوسی است که 
می سوزد و از درون خاکسترش جوجه هایش سر به در می آورند .مرغ امینی است که راهبری اجتماعی است و بر جهانخواره می شورد و خلقی را به دنبال دارد .
فرم شعر نیما در کتاب شعر من به صورت شعر آزاد ,بحر طویل و چهر پاره هاست که هر کدام از این ها گروهی از شاعران امروز را مجذوب خود کرده بود .از این میان چهار پاره فرم شایع تری شد اگر چه می بایستی فقط در ردیف تجربه های گذرای نیمایی قرار گیرد زیرا هنوز شخصیت نهایی شعر او را ندارد 
کشف چهار پاره یا دو بیتی های پیوسته را نیما بایستی بیشتر مرهون شعر فرانسه باشد ولی ریشه های این فرم در گات های اوستا , و ادبیات روستایی خاصه دو بیتی ها و ترانه های مازندرانی و هر فرهنگ محلی دیگر وجود دارد که مشابهت بسیار میان این ترانه ها دیده می شود . چهار پاره هنوز اسیر وزن و قافیه است که در قالب های همسان ریخته شده بی آن که مجموعن از تشکل و ساختمان عمده بر خوردار باشد . در واقع چهار پاره شعر ی در میانه ی شعر کهن و شعر نیمایی است و هنوز نتوانسته است موجب رهایی شاعر انقلابی از این بند ها بشود 
نکته ی دیگر نحوه ی بیان بعضی اشعار نیماست که پیروان او را نیز تا سال ها فریفته ی خود داشت به این صورت که شاعر کلماتی را می گوید یا که تصویر می کند و سپس "من" را با این کلمات یا تصویر ها می پیوندد .عمومیت دادن "من" اگر چه به ظاهر جنبه یی خصوصی به شعر و به قولی من نامه می دهد اما نماینده ی گرایش اجتماعی شاعر و شعر او نیز هست .کتاب شعر من چند تا از زیباترین و محکم ترین شعر های نیما را در بر دارد .از ان جمله است : ققنوس, مرغ غم , غراب ,مرغ امین, وای بر من , اندوهناک شب ...و در پایان شاعر خطابی دارد به آدم هایی که بر ساحل نشسته شا د و خند انند ,و مردی در آستانه ی غرق شدن است , به مثابه جامعه یی که بدان سو می رود 
ای آدم ها که در ساحل نشسته شاد و خندانید 
یک نفر در آب دارد می سپارد جان 
یک نفر دارد که دست و پای دائم می زند 
روی این دریای تند و تیره و سنگین که می دانید 

No comments:

Post a Comment