Wednesday, November 13, 2024

Love poem





 Love poem is not about a thing,It is a thing ,silently and in cry and words...ZK


سر بر بالش عشق مى گذارم و آرام مى شوم 

نفس هايم بوى پوست پاييز را دارد 

سر بر بالش عشق كه مى گذارم 

و آواز بهار در گوش هايم جارى مى شود 

چشمه ها سر بر بالش سنگى ى عشق مى گذارند

و جويبار ها و رود دريا را مى جويند

بيرون من طبيعت يك پارچه اى ست

و در درونم

رويا هايم

به رنگ نفس هايم

وقتى تو نيستى

و بامدادى نيست

و روز خاكسترى ديگرى ست

كه مى خواهد 

سر بر بالش عشق بگذارد

و با بوى پوست پاييز

آرام شود.

Zohreh Khaleghi

No comments:

Post a Comment