Monday, August 19, 2013

A*SH*N*A:HESAM NORUZIحسام نوروزی

حسام نوروزی ,Hesam Norvzi 
زاده ی ٢٥ آوریل ١٩٧٢
پزشک,شاعر,طراح
---
رویاهای بزرگي در سر دارم
آنقدر بزرگ
كه
دچار
megalencephaly شده م

---
 - شعر
:
اي Pan
اي Pan چوپان
ني لبك بزن
و اسطوره هاي تاريخ را
بيدار كن
مدوزا را
گورگن را
نستور ها را ...
و حتي ضحاك مار دوش را
امشب
برايتان روايتي دارم از
Xenotransplantation

مگلو سفالی یا بزرگ سری شاعر را رویا سبب شده است و این رویا ست که سر شاعر را حجیم کرده و دنیا را از آن او نموده است .
و شعر نیز از این روی با رویا می با لد و اسطوره هم  هر چند که شعری و رویایی همگانی در حافظه ی قومی انسان است در ساختاری فردی , شعر او را غنی می سازد 
مگلو سفالی و بزرگ سری  به مگلو مانیا اشاره دارد یا خود بززرگ بینی , که وجهه یی از وجوه خللقه ی  او هم محسوب می شود 
چوپان پان که نفیر بیداری در نی اش می دمد از همین روی به وظیفه یی عمل می کند که هرگز کسی جز هراس و ترس و ای میل شادمانه گی بر دوش او ننهاده است
 وضحاک ماردوش 
تنها با خواب بشریت و قربانی کردن ادمهای جوان آرام و قرار می گیرد که این موضع مدام قدرت به شمار می رود 
در پیوند بیگانه ,شاعر آن را که زورمند است و غاصب قدرت, بیگانه می شمرد .
این تناقض ها اسطوره یی منفی و سلبی را در ذهن شاعر پدید می آورد که در پی اسطوره یی برای دوستی و همدلی است .این هر دو شعر به کوتاهی تصویر تناقضی  را به دست 
می دهد که  روا یت انسان امروز را به روایت شا عر ترسیم می کند و اسطوره مگر جز اینست : بزرگ سری و رویای انسان در فرم های مثبت و منفی.نا واقعیتی که از واقعی می آید
 و صورتی واقعی به خود گرفته است 
-ف.س-

No comments:

Post a Comment