Thursday, December 13, 2012

AZARI-29

از باران و با د 
از دره ی سبز آفتاب 
آوای تو از دور می آمد 
که از خیابان ها می گذشتی 
و راه 
چند روزی دور تر بود
 از نخل و سرخس 
کسی که به زمزمه ها مان گوش سپرده بود 
چیزی خاموش می گفت 
که در باران و با د گم شده بود 
و ما 
در دره ی سبز آفتاب
هنوز  
عاشق بودیم 

No comments:

Post a Comment