Saturday, March 3, 2012

غزاله به روایت غزاله


غزاله علیزاده GHAZALEH ALIZADEH,WRITER
b Mashad 16 feb 1947/27 bahman 1325
d 12 may 1996/22 ordibehesht 1375 ,javaher deh mazandaran,by suicide


oeuvres:

بعد از تابستان ۱۳۵۵/۱۹۷۶
سفر نا گذشتی ۱۳۵۶/1977
دو منظره ۱۳۶۳/۱۹۸۴
خانه ادریسی ها ۱۳۷۰ 
شب های تهران 
چهار راه
تالارها
رویای خانه و کابوس زوال 
با غزاله تا نا کجا شامل : دو منظره،خانه ادریسی ها،شب های تهران ، بعد از تابستان 

غزاله به روایت غزاله
به مناسبت ۲۳ اردیبهشت سالمرگ غزاله علیزاده
 «دوازده، سیزده ساله بودم، دنیا را نمی‌شناختم. کی دنیا را می‌شناسد؟ این توده‌ی بی‌شکل مدام در حال تغییر را که دور خودش می‌پیچد و از یک تاریکی می‌رود به طرف تاریکی دیگر. در این فاصله، ما بیش و کم رؤیا می‌بافیم، فکر می‌کنیم می‌شود سرشت انسان را عوض کرد، آن مایه‌ی حیرت‌انگیز از حیوانیت در خود و دیگران را.
.“ما نسلی بودیم آرمان‌خواه. به رستگاری اعتقاد داشتیم. هیچ تأسفی ندارم. از نگاه خالی نوجوانان فارغ از کابوس و رؤیا، حیرت می‌کنم. تا این درجه وابستگی به مادیت، اگر هم نشانه‌ی عقل معیشت باشد، باز حاکی از زوال است.
“ما واژه‌های مقدس داشتیم: آزادی، وطن، عدالت، فرهنگ، زیبایی و تجلی. تکان هر برگ بر شاخه، معنای نهفته‌ای داشتاز خودم چه بگویم؟ بگذارید زمان قضاوت کند. در گردونه‌ی سوگ‌های طنز‌آمیز زندگی، رسیده‌ام تا اینجا، به انتظار شوخیهایی که در راه هستند، با بود و نبود انسان.“متحد نیستیم. اگر حرمت‌گذار یکدیگر باشیم، می‌توانیم جهانی شویم 

از خودم چه بگويم؟ بگذاريد زمان قضاوت کند. در گردونه‌ي سوگ‌هاي طنز‌آميز زندگي،رسيده‌ام تا اينجا، به انتظار شوخي هايي که در راه هستند، با بود و نبود انسان. متحد نيستيم. اگر حرمت‌گذار يکديگر باشيم، مي‌توانيم جهاني شويم.
-غزاله علیزاده 

«آقای دکتر براهنی و آقای گلشیری و کوشان عزیز: رسیدگی به نوشته  های ناتمام خودم را به شما عزیزان واگذار می کنم. ساعت یک و نیم است. خسته  ام. باید بروم. لطف کنید و نگذارید گم و گور شوند و در صورت امکان چاپشان کنید. نمی گویم بسوزانید. از هیچ کس متنفر نیستم. برای دوست داشتن نوشته­ ام. نمی خواهم، تنها و خسته  ام برای همین می  روم. دیگر حوصله ندارم. چقدر کلید در قفل بچرخانم و قدم بگذارم به خانه  ای تاریک. من غلام خانه  های روشنم. از خانم دانشور عزیز خداحافظی می  کنم. چقدر به همه و به من محبت کرده است. چقدر به او احترام می  گذارم. بانوی رمان بانوی عطوفت و یک هنرمند راست و
درست. با شفقت بسیار. خداحافظ دوستان عزیزم.»
غزاله علیزاده

1 comment:

  1. POSTED FOR MARCH,THE INTERNATIONAL MONTH OF WOMAN,
    ALSO IN FB

    ReplyDelete