Sunday, May 17, 2015

SEPANLU & LOVE POEMS

سپانلو از خیل عظیم شاعران معاصر ایرانی ست  که کلام عاشقانه در شعر شان کمرنگ می نماید یا هنوز به تمامی رخ نداده است و غنا در جایی دیگر خود را به کلام سپرده است تا همان اسطوره های روایی را بیان دارد 
در شعر بدرقه  می گوید 
باران که روی رو سریت بارید 
طرح فرودگاه 
با  گوشه  طلایی 
بخار شد 
همزاد های من همگی می گریستند 
باز آمدم به خانه 
و ژورژ ت معطر را 
روی سرودهایم گستردم 
آهسته خشک می شد 
و بوی اشک های تو اهسته می پرید 
خورشید باز گشت 
آواز من 
عنبر نسیم شد 
و سایه ی بلند هواپیما 
از روی آن گذشت 
see more:
شاعران قرن ایران


  • Faramarz Soleimani
    آن ذات و گوهر عاشقانه گى كلام است كه منتقد در شعر شاعرانى مانند سپانلو مى جويد كه البته جدا از مقوله ى سياسى ست


    • اين همه عشق جارى در طبيعت عريان... اين همه شعر بي عشق... كه به ديوارى سپيد مى ماند


    • سراسر بيشتر ديوان هاى شعر پارسى كهن از عشق مى گويد در حالى كه بيشتر فضائ دفترهاى شعر امروز از عصيان پر است . سپانلو غناى شاعرانه را براى ساخت و پرداخت حماسه هاى روايى شهرى به كار مى گيرد كه به گويش او نوعى عاشقانه سرايي ست و تهران و خانم زمان معشوقه هاى او به شمار مى آيند



No comments:

Post a Comment