Friday, February 28, 2014

ZOHREH KHALEGHI POEMPAINTING:و " تو

View mirror, winter is going to a far away place, Spring spring spring is almost here
Poempainting by Zohreh Khaleghi
و " تو "
تنها دو حرف
در برابر عشق
شعرنقاشی زهره خالقی

ESPANDI:حرف دو حرف

حرف دو حرف 
  • حرف. حرف تنها. تنها در تختگاه حرف. و حرف ديگر تنها به آهي با تو...ت...و...

بروج فلکی 12گانه زودیاکZODIAC

 بروج فلکی 12گانه زودیاک
دور فلک 12 برج حمل/ قوچ/ بره/ فروردین، ثور/ گاو/ اردیبهشت، جوزا/ 2قلو/ خرداد، سرطان/ خرچنگ/ تیر، اسد/ شیر/ مرداد، سنبله/ خوشه/ شهریور، میزان/ ترازو/ مهر، عقرب/ کژدم/ آبان، قوس/ کمانگیر/ آذر، جدی/ بز/ دی، دلو/ آب/ بهمن، حوت/ ماهی/ اس

NEW ORLEANZEE:VENDREDI GRAS

VENDREDI GRAS
With Krewe of Hermes
from Magazine to Canal Street
and  a combo of Babylon,my age
Chaos and 
Krewe of Muses in a mystic Knight's high heel shoe
All naked !

THIRD WAVE POEM

  • و موج تنديسي پنهان بود در التهاب آب به شكل فرازآمدن با خيزاب


ESPANDI:گر كه كاسه ي برگ را پر كنم

اگر كه كاسه ي برگ را پر كنم از پر هاي گل ...گلي كه توبي پري ديگر از گل و كاسه ي گلي در باغ...

THIRD WAVE POEMS:به خط موج نوشتم

به خط موج نوشتم
بر خط موج
تا انقلاب آب

Thursday, February 27, 2014

A*SH*N*A:FIRUZ NAJIفيروز ناجی

FIRUZ NAJIفیروز ناجی 
A*SH*N*A
 . فیروز ناجی شاید پشت دیوار کلمات به نجات شب شتافته است
این کلمات آشنا و هم غریبه می نماید و مثل شعر بیژن الهی و دیگر مشکل نویسان موج نو سهل و ممتنع می نماید سهل بودن شعر ذاتی است اما ممتنع بودن آن در مرحله ی ویرایش پس از سرایش و به قصد و عمد پیش آمده است . محدود بودن بار آفرینشی ناجی و شاعرانی از این گونه نیز به همین سبب است و باز از همین روی است که برخی از آنان به ترجمه روی آوردند و یا دستخوش سکوتی طول و دراز شدند و یا خاموشی کامل بر آن ها غلبه کرد 
چه شمشيرهای برنده يی داشتيم
وقتی از سرازير کوه های بلند فرود می آمديم
خنده های ما
با نورهای خورشيد ستيز داشت
چه تند زاده شديم
در صدای برگ ها که از هر سو فرود می آمد
شايد هنوز هم به درياچه های شور نگاه کنم
تا در اين خيمه شب بازی
ستارگان را که با نخ کوک
به انگشت های تو آويزان است
دوباره بيابم
شايد گلی رشد کند
و تو با درها باز شوی
با خنده هايی
که هيچ گاه از من نبوده اند
آه ای دريا
به سوی نگهبانان اين قصر تاريک بازگرد

***

ناگاه
باز شد پيله ام
چهره غرق ابريشم
به رودخانه آمدم
در بستر رود
رنگهای سنگی
در کفم فرو می شد
خيس می شوم
در آب می ميرم
فيروز ناجی

---

چون تو از باران فروريزی
بر شانه ام جای خواهی گرفت
آنگاه به چشمه يی تنها خواهيم رسيد
و درو به خود می نگريم
تو در برگ های سبو پنهانی
و تا بازگشت پرندگان
تشنه خواهيم ماند
آنجا خانه يی ست
که آهوان ِ کوچک بسيار دران زيسته اند
***
وقتی که مه همه چيز را به دست می گيرد
و پلکهام بر سر شهر کشيده می شود
من به درازی ی خويش
خيره می شوم
و آنجا که پرده يی می افتد
زانوانم را هراسناک بر سينه می فشارم
فيروز ناجی

A*SH*N*A:ROYA TAFTI


ROYA TAFTI رویا تفتی 
A*SH*N*A
عشق فرو کش می کند 
باد فرو کش می کند 
موج فروکش می کند 
تحویلم مگر به شرط چاقو گرفته بودی 
که 
این دل خون شدن 
فرو کش  نمی کند 

A*SH*N*A:MEHDI FALAHATI

مهدی فلاحتی MEHDI FALAHATI
A*SH*N*A
...
افسوس
---------


از پناهی به پناهی
شدن از چاله به چاهی

سر به افسوس
تکان می دهد این بید
که آشفته سراپاست

از نگاهی به نگاهی
فقط ام فرصتِ آهی

چون به هرسوی
نظر می بَرَم اشک است
که بر گونه ی انبوهِ سیه پوش
هویداست

۲۲ بهمن ۱۳۸۵
· 

NEW ORLEANZEE:MARDI GRAS IN WHITE

پشت پنجره 
پشت پنجره این سپید پوشان 
با ساز های برنجی شان 
و طبل و دهل 
می زنند و می کوبند 
تا دم آخر 
که سوار ماشین ها شان شوند و 
بر گردند خانه ها شان 
پشت پنجره 

NEW ORLEANZEE:غوغاي كبودوطلايي و سبز است

غوغاي كبودوطلايي و سبز است
غوغاي جشن ماردي گرا
پشت كوچه ي ما
كه سنگفرش هايش را كنده اند و
آسفالتش كرده اند
غوغاي خاموشي ست اين جا
زيرا تو نيستي
New Orleans
Mardi Gras 2014

THIRD WAVE POEMS:خطي بر موج

خطي بر موج
كه در التهابم قد كشيد
و موج
تنديسي پنهان بود
ف.س

NEW ORLEANZEE:MARDI GRAS 2014

غوغای کبود و طلایی و سبز است
غوغاي جشن ماردي گرا
پشت كوچه ي ما
كه سنگفرش هايش را كنده اند و
آسفالتش كرده اند
غوغاي خاموشي ست اين جا
زيرا تو نيستي
New Orleans
Mardi Gras 2014

LITCRIT:SHORT POEM

فرامرز سلیمانی 
کار زهره خالقی 
SHORT POEMشعر کوتاه 
شعر کوتاه در همه ی فرهنگ ها به درازای تاریخ موجود بوده است 
اه 
آسمان 
شب 
...و یا 
غوک 
برکه
موج 
شعر کوتاه را به دو گونه می توان نگریست : یا به ظاهر ان که از سه یا چهار خط تشکیل شده است مثل هایکوهای ایرانی, خسروانی ها , پهلوی ها یا فهلویات که دو بیتی های رایج پیش از اسلام بوده اند و در فرهنگ های محلی مانند طبری خوانی, ,امیری ها , دوبیتی های مازندرانی نیما , شعر های بابا طاهر,شروه های دشتستان و فایز خوانی ها ادامه یافته است .نوع نگاه دیگر به شعر کوتاه آنست که در گرهی یا تصویری و یا اند یشه یی موجز و مختصر و فشرده تمام می شود مثل رباعی های خیام و نیما .شعر های کوتاه را ترانه و به تازه گی شعرک و ترانک هم نامیده اند که این نامگذاری چندان مورد اقبال عمومی قرار نگرفته ام سرایش آن همچنان به شکل نوعی آزمون و طبع آزمایی دوام دارد 
هایکوهای ژاپونی که شعر های سه خطی با هفده هجای هفت و پنج و هفت سروده می شوند آمروزه به شکل های گوناگون و از جمله سه کلمه یی و یا یک و دو و سه خطی هم سروده می شوند و بخش مستقلی از فرهنگ ها مثل فرهنگ ایرانی, ایتالیایی, یونانی, اسپانیایی و مانند آنها شده اند و به همان عنوان شعر کوتاه خوانده می شوند 
جار کهن را بگشای 
به جار گشوده ی کهن 
-فرامرز سلیمانی -
...و یا 
روشنم کن 
از بیکرانگی 
جوسپه اونگا رتی - 
برخی ممکنست ایجاز را با شعر کوتاه اشتباه بگیرند در حالی که ایجاز به ویژه ایجاز موج سومی در شعرهای بلند ناب هم دیده می شود که مجموعه یی از شعر های کوتاهتر در ساختاری بلند تر است و مقوله یی متفاوت نسبت به بلند و کوتاهی ظاهری شعر می نماید 
از یک نظر نیز می توان شعر کوتاه را با داستان کوتاه کوتاه مقایسه کرد که در ٥٠٠ تا دو هزار کلمه  قصه یی را بیان می کند و به یک تویست یا گره ختم می شود 
.

...AND THE OSCAR GOES TO

Best Actor:
Chiwetel Ejofor,for 12 Years a Slave
Honorable Mention to Robert Redford,for All is Lost
(Not even a candidate !)
**
Best Actress:
Cate Blanchett, for Blue Jasmine
Honorable Mention to Amie Adams for American Hustle
**
Best Supporting Actor:
Jared Leto, for Dallas Buyers Club
Honarable Mention to Barkhad Abdi , for Captain Phillip
**
Best Supporting Actress:
Lupito Nyong'o, for 12 Years a Slave
Hanorable Mention: Jennifer Lawrence , for American Hustle
**
Best Director:
Alexander payne, for Nebrasca
vs
Steve Mc Queen, for 12 Years a Slave
**
Best Movie
12 Years a Slave
or
American Hustle 
or Gravity?
**
Special Oscar goes to EllenDeGeneres for being cute !

POETICS OF THIRD WAVE:WRITING ON THE WALL

WRITING ON THE WALL
Third Wave is a vision in dance
Invitation for transcendance 
Pure shadow in the sun 
Third Wave is written on the wall

THIRD WAVE POETICS

میان شعر تازه و پر طراوت امروز و شعر ماهوی ی فردا در بستر خاطره ها و تجربه های مکرر کهن ,
همیشه موج سومی می آید 
که همیشه موج سومی را با خود همراه دارد در فر آیندی مدام 
و بدین سان شعر همیشه پیشگام است و بر هنرهای دیگر اثر می گذارد و به رنگ و رایحه ی شعر در می آورد 
قصر موج می رقصد 
مثل قصری که می رقصد 
که قصر های دیگر را به رقص آورد 
هر شعر قصه ی رقصی ست 
با زبان موج 

A*SH*N*A:JALAL SARFARAZ

JALAL SARFARAZجلال سرفراز 
ا*ش*ن*ا A*SH*N*A
*
جهان به سمت صدا می رود

صدا

به سمت کجا؟

با شبنم سخن نمی گویم

که به آهی

بخار شود

با سنگ

سخن نمی گویم

که هنجار شنودن

وانهاده است

با تو سخن می گویم

که در تنین صدا

مانده یی

*

---------
از دفتر «واهمة مد»

A*SH*N*A:SOHRAB SEPEHRI:زندگى خوابها...


SORAB SEPEHRI سهراب سپهری 
A*SH*N*A 





---

چه رویاها که پاره شد!
و چه نزدیک ها که دور نرفت!
و من بر رشته صدایی ره سپردم
که پایانش در تو بود

آمدم تا ترا بویم،
و تو زهر دوزخی ات را با نفسم آمیختی
به پاس این همه راهی که آمدم

دیار من آن سوی بیابان هاست
یادگارش در آغاز سفر همراهم بود

هنگامی که چشمش بر نخستین پرده بنفش نیمروز افتاد
از وحشت غبار شد
و من تنها شدم
چشمک افق ها چه فریب ها که به نگاهم نیاویخت!
و انگشت شهاب ها چه بیراهه ها که نشانم نداد!

آمدم تا ترا بویم،
و تو: گیاه تلخ افسونی!
به پاس این همه راهی که آمدم
زهر دوزخی ات را با نفسم آمیختی،
به پاس این همه راهی که آمدم...

هشت كتاب -:
دفتر زندگى خوابها 
شعر پاداش

بی تو دری بودم به برون،
و نگاهی به کران،
و صدایی به کویر
می رفتیم، خاک از ما می ترسید،
و زمان بر سر ما می بارید
خندیدیم: ورطه پرید از خواب، و نهان ها آوایی افشاندند
ما خاموش،
و بیابان نگران،
و افق یک رشته نگاه
بنشستیم،
تو چشمت پر دور،
من دستم پر تنهایی،
و زمین ها پر خواب

خوابیدیم
می گویند: دستی در خوابی گل می چید...

هشت كتاب 
دفتر شرق اندوه 
تا گل هيچ
---

زن دم درگاه بود
با بدنی از همیشه

رفتم نزدیک:
چشم ، مفصل شد
حرف بدل شد به پُر، به شور، به اشراق
سایه بدل شد به آفتاب

رفتم قدری در آفتاب بگردم
دور شدم در اشاره های خوشایند:
رفتم تا وعده گاه کودکی و شن
تا وسط اشتباه های مفرح
تا همه چیزهای محض
رفتم نزدیک آب های مصور
پای درخت شکوفه دار گلابی
با تنه ای از حضور

نبض می آمیخت با حقایق مرطوب
حیرت من با درخت قاتی می شد
دیدم در چند متری ملکوتم
دیدم قدری گرفته ام

انسان وقتی دلش گرفت
از پی تدبیر می رود

من هم رفتم
رفتم تا میز،
تا مزه ى ماست، تا طراوت سبزی
آنجا نان بود و استکان و تجرع:
حنجره می سوخت در صراحت وُدکا

باز که گشتم،
زن دم درگاه بود
با بدنی از همیشه ها جراحت
حنجره ى جوی آب را
قوطیِ کنسروِ خالی
زخمی می کرد...

Sohrab Sepehri
ما هيچ ما نگاه 

شعر: نزديك دورها


معماری شهر من آدم را قبول داشت. دیوار کوچه همراه آدم راه می رفت . و خانه همراه آدم شکسته و فرتوت می شد . همدردی organic داشت . شهر من الفبا را از یاد برده بود ، اما حرف می زد. جولانگاه قریحه بود . نه جای قدم زدن تکنیک.
در چنین شهری ما به آگاهی نمی رسیدیم . اهل سنجش نمی شدیم . شکل نمی دادیم . در حساسیت خود شناور بودیم . دل می باختیم . شیفته می شدیم . و آنچه می اندوختیم پیروزی تجربه بود....
سهراب سپهرى
برگرفته از كتاب هنوز در سفرم

A*SH*N*A*CULAR POETRY:GHEISAR AMINPUR

قیصر امین پور GHEISAR AMINPUR
همیشه و هنوز 
پر از ستاره است و 
چاره است 

A*SH*N*A:MOHAMAD ZOHARI

MOHAMAD ZOHARIمحمد زهری 
A*SH*N*A




شبی از شب ها / تو مرا گفتی شب باش . / من که شب بودم و شب هستم و شب خواهم بود / شب ِ شب گشتم / تا تو فانوس سحرگاه ِ شب من باشی ...
م . زُهری
شاعران کلاسیک امروز مانند زهری به این مقوله بیشتر به تقابل صوری و لفظی شب و روز می نگرند در حالی که شاعر پس نیمایی ی امروز بیشتر قصد برخورد فلسفی و 
تصویری-اندیشه گی دارد و قصد روشنگری از دیدگاه نیماییزم را دارد حتا اگر به ظاهر در عدول از آن بکوشد 
ف.س 

Wednesday, February 26, 2014

NEW ORLEANZEE:JEUDI GRAS

JEUDI GRAS
Babylon
Babylon
Krewe of Babylon
In Hanging Gardens
Babylon
Babylon

NEW ORLEANZEE:MERCREDI GRAS

Live oaks
Extending their arms 
For beads 
In Green, gold and lavandor 
Krewwe of Mercredi Gras
And Krewe of Dionysus
from Slidell in town
for 365 days!
2.26.'14

و انتظار در گشودESPANDI

و انتظار در گشود به گشوده گي ي در زيرا انتظار هم وقت را منتظر تو مانده بود تا عطر راه را بياوري
ف.س

عصر سرخ ESPANDI:

عصر سرخ
نيمكت سرخ
پتوي سرخ
تنها حباب سرخ
تا مرا با روز از راه بياوري
در عصر سرخ

ESPANDI:امشب كه آمدي

امشب كه آمدي
برايم فلامنكو بنواز
تنها فلامنكو بنواز
زيرا گيتارزن رفته ست و
گيتارش را
با خودً
برده ست
2.26.2014

ESPANDI:شب با آوای آرامت

شب با آوای آرامت 
لالایی ی وقت بیداری 
روزی که رودی جاری ست 
بالی به روی یخ می سرد 
شب وقت بیداری 
در کلماتی 
که آهسته می کاوند 
روز ارمغان نسیم 
در ردای شب 
که پوست را نوازش می کند 
وقت وداع 
شب آرامی ی آوا ها

Faramarz Soleimani
تفاوت عمده ي شاعر امروزآن آست كه به شب به مثابه يك منزل فلسفي مي نگرد و به تقابل ساده و شعاري و دستمالي شده ي آن با روز اكتفا نمي كند
 در شعرهاي شبانه ي باغ سنگي به عنوان مثال اين درإمدن شب از نقاب و جامه ي معمول شب را مي توان لمس كرد وبه  همين گًونه در اين جا نيز...


POR PACO DE LUCIA

و کولیان اندلس امشب با دستار هایی رنگین قصیده ی بلند شب را می خوانند ...-ف.س
CUESTA DEL SOL
por Paco de Lucia*
1947-2014
Flamenco and Classical Guitarist
١
در کرانه ی آفتابی 
پنجه در آغوش سمنت بردم 
هزار ناله از زهدان تاریخ بر خاست 
پاکو 
پاکو د لوسیا 
لوسیا 
٢
مرا با گیتار بنوازید 
تار بنوازید 
تا به عناب و غبار تاول زنم 
پاکو
 پاکو د لوسیا 
لوسیا 
٣
و کرانه ی آفتابی را 
جایی میان صدف و آبی 
بر بام دریا بکوبید 
پاکو 
پاکو د لوسیا 
لوسیا 
٤
انک با فلامنکوی کولیان آندلس 
تا دل گاوبازان لورکایی 
پای بهار نارنج ها پای می کوبند 
پاکو 
پاکو د لوسیا 
لوسیا 
2.26.2014
CANCUN
---
پاکو د لوسیا یکبار گفت : من یک ناب گرای انقلابی و پیشگام و خلق هستم
او فلامنکو را در جز و راک و هنرهای دیگر موسیقی امروز گسترد 

Tuesday, February 25, 2014

ESPANDI:در نقاب پنجره داشت

در نقاب پنجره داشت و پنجره تمام منظره مي شد منتظرتو كه مي آمدي شايد تا تمام انتظار من در نقاب پنجره ي در...
و پنجره حالا نقاب در بود با جمعيت قلم مو ها
و رنگ...
اما انتظار را چه مي گفتم؟
انتظار زار
و چه ؟!

Monday, February 24, 2014

ZOHREH KHALEGHI POEM W/TRANSLATION

Zohreh Khaleghiزهره خالقی 
کمی باش
کمی بیشتر
کمتر برو
بیشتر بمان
بیشتر بخوان از چشم هایم
چند خطی از این شعر
بیش از قبل
پیش از آنکه از دست برود
روزهایمان


  •  Stay a little// A little more// Go less// Stay more// Read more in my eyes// A few line if this poem//
     more than before// Before our days//Are lost...
    Tr;F.S.


ESPANDI14:سایه های نور تا گیسوان ما می آمد



سایه های نور تا گیسوان ما می آمد 
که با سایه های نور 
در راه های دور 
بازی می کرد 
و سایه ی نور 
با گیسوان ما 
گره می خورد 
در شب بلند عاشقی 
وقت گذشتن بود 
یا باز آمدن 
که تو را در جام دستانم می بردم 
تا بر سفره ی هفت سین 
بی قراریت را تماشا کنم 

ESPANDI:ملخک های باغ


ملخک های باغ 
قصد حمله ندارند 
آنان در عاشقی ی باغ 
با ما همبازی اند 
ملخک های سبز باغ 

SOCHI SOUVENIR2014

The Curling Team U.S.A. is looking for some disappointed Hockey payers
to hire for South Korea Winter Olympic 2018
Experience in being swept is preferred
for this sweeping game !

SOCHI SOUVENIR 2014

Russia won 13 gold and tainted gold medals
But lost half Olympic ring 
And the whole country of Ukraine
They don't let this guy being away for a while !

Sunday, February 23, 2014

A*SH*N*A:HOSSEIN FAZELI

خانه میان ما نشسته و
ما چشم در چشم هم فلج شده‌ایم
پنجره دست می‌برد به روی من
و ما بی‌پرده پیر می‌شویم
درها دست‌هایشان را بسته‌اند
و هرگوشه اتاق اسطوره‌ای‌ست که دو دستی گریه می‌کند
*
 از مجموعه شعر زندگی خصوصی 
 حسین فاضلی

SOCHI SOUVENIR 2014

As usual
There was no name of Iran
There were no champions of Iran
There was no flag of Iran 
There was no Iran at al !!

SOCHI SOUVENIR 2014

Hail to #4
Who tried hard but did not get to medals podium
Except for U.S.Hockey team who did not tried hard 
And did not get medals either !

SOCHI SOUVENIRS 2014

the bloody butcher in syria was working full time
While Russia lost Ukraine.
Thanx to Northern Caucasians 
who helped to maintain peace for athletes in 
Citadel of Sochi

SOCHI SOUVENIR 2014

Russia Medals
...

SOCHI SOUVENIR 2014

U.S. Hockey team flattened by Finland and returned empty handed .
The reason is we are only good on boxing on ice , but not in hockey on ice.
Poor guys were taken to wrong place in wrong time 
Final result:
U.S.A.: 0
Finland:5

SHAHRAM GERAVANDI ON FARAMARZ SOLEIMANI


___ گفت ِ شبانه ___
شهرام گراوندی
سال گذشته یکی از خبرهای خوشی که شنیدیم، خبر بهبود حال دکتر فرامرز سلیمانی بود که در نبرد با بیماری ، فائق شده بودند و همه ی ما خوشحال و مسرور شدیم که کماکان از مهر این شاعر بزرگ و یکی از بازماندگان راستین شعر معاصر، بهره وریم. اسم دکتر سلیمانی که می آید بناگاه به یاد جریان موج سوم می افتیم. بناگاه یاد تلاش و تکاپوی خستگی ناپذیر او می افتیم در جنگ های ادبی سال های دور. و حرفه ای بودن در مطبوعات ادبی. دکتر سلیمانی که خود پلی بوده میان شعر ناب و شعر حجم و شعر شمال و جنوب. آن گونه که هنوز خیلی ها در جنوب، فرامرز سلیمانی را مسجدسلیمانی می دانند! تماسی داشتم از زهره خالقی عزیز که جویای حال خود من بود بعد از این ماجرای دزدی امروز از خانه ام که در حین گفت و گو خبر داد گویا دکتر سلیمانی از نو گرفتار بیمارستان و معالجه و دوا و درمان است. و البته که می دانیم دعا و ثنا، خیلی میان طیف روشنفکر جامعه ی ایرانی جایگاهی ندارد و اصولن آدم های بی باور و یا دست کم، کم باوری هستند در این رابطه. ولی دعا کارکرد مثبتش بیشتر از منفی هایی است که کسی تا بحال شق منفی اش را هم ندیده و دشت نکرده است! دعا می تواند نشانه و علامت و ارسال نیک نفسی باشد. می تواند فرستادن امواج مثبت باشد برای کسی که دوستش داریم.
به هر ایده و مرام و مسلک و آیینی که هستیم، از صمیم دل برای بهبود حال دکتر فرامرز سلیمانی دعا می کنیم. دعا می کنیم که باز هم و در طی سال های آتی طولانی، او را داشته باشیم و در محضرش بیاموزیم و برای مان بزرگتری کند.

زنده و پاینده و جاری باشید فرامرز عزیز

******