Sunday, December 28, 2014

LITCRIT:THE SEA OF MAZANDARAN

١
Postcard from The Sea of Mazandaran
هرجا كه مى روم
درياى مازندران من
با اوست
From Virginia Beach of Atlantic
To Laguna Beach of Pacific
From Lake Erie
To Rend Lake of Southern Illinois
From Puget Sound of Seattle
To Lake Pontchartrain and
Venice of Gulf of Mexico
Wherever I go
I see the sea of Mazandaran
هرجا كه مى رود
درياى مازندران
من با اوست
فرامرز سليمانى
ما نیاز داریم که واقعیت را از پنجره به دور بیاندازیم و آنگاه پنجره را هم . این را هولیو کورتازار آرژانتینی هم گفت 
واقعیت چیزی تحمیلی است خاصه در شعر , جایی که قلمرو رویاست و این واژه های تکراری و آشنا ی زبان و نیز نحو زبان و دستور شناسی است که این تحمیل را تسریع می کند . ستیز و چالش با نحو تحمیلی , عاملی که از ذهنیت دستوری و غلط ننویسیم بر آمده , از مولفه های شعر مدرن و شاعر امروز است که لا جرم خوشایند اذهان معتاد نیست اما راه طراوت و تازه گی شعر تنها از آن می گذرد تا به آن جا می رسد که واقعیت دستمالی شده را بایستی از پنجره به دور انداخت و پنجره را هم ,  حتا اگر این همان پنجره یی باشد که ما می کوشیم تا گذر خود را از خیابان و راه از درون آن بنگریم اگر که به توان بینایی در هنر معاصر معتقد باشیم و دگر گونی ی واژه 

وقتی واژه ای بیرون از سیاق ِ معمول ِ خود، مورد ِ استفاده قرار می گیرد،
معانی ِ جدیدی آفریده می شود .
..................................
از کتاب :"ویتگنشتاین"
اثر : جان هیتون 

...
٢ 
ایجاز مولفه مدرن دیگری در شعر امروز است .ایجاز البته همیشه بخشی از شعر بوده است تا آنجا که شعر را حاصل ایجاز دانسته اند و این جا بیشتر به ایجاز با مشخصه های شعر مدرن نظر داریم و همراه با دیگر اجزای آن
که در شعر های کوتاه و بلند معاصر با ان رویاروییم  .این فشردگی و ایجاز گاه به ناچار با ایهام و ابهام و دو گانگی شطح گونه همراه می شود که اشراف به آن نیاز به آشنایی و آگاهی از شعر امروز دارد اما گاه ملموس تر است مانند : زندگی کوتاهست .هنر طولانی. فرصت جاری ست . تجربه خطرناک است. عقل و نقد و دلیل مشکل است . 
اما این ها همه به دست آوردنی ست و آن نیز با عرق ریزان روح انجام می گیرد و نه گذشتن از کنار آن و ساده انگاری و نگاهی زود گذر که موج در ژرفا شکل می گیرد و دریا نه همین است که به ظاهر آن بنگری و کتاب را تنها از روی جلدش نمی توان قضاوت کرد 
...
٣
:
"هر کجا میروم دریای مازندران من با اوست " با کیست ؟ آیا منظور " با من است" ؟ یا دریای مازندران شاعر با کسی دیگر است.

...
" هر کجا میرود دریای مازندران من با اوست" دریای مازندران شاعر با چه کسیست ؟
کسی برداشته شعر را از نظر نوشتاری و چیدمان یا تقطیع مقلوب کرده وکلماتی را از آن برداشته و  حاصل آن چیزی شده که شعر من و خوانش من از ان نیست و تازه در این بد خوانی و سر در گمی هایش از من می پرسد که منظور من چیست ؟ من که منظورم را به شعر گفته ام , جایی که نثر متوقف شده بود و حالا اما منظور او چیست که شعر را به نثر در آورده و متوقف کرده و از من هم لابد توقع دارد که در طی انشایی ساده و مقالی منثور  برای او توضیح دهم تا که سرش را به  شیوه ی انجمن ادبیاتی ها تکان دهد  و من که توضیحم را به سا ده گی اما در نحوی متحول در شعرم آورده ام  چندان قصد قصه گویی برای اذهان معتاد ندارم و تازه این دست برد را چه به عمد و چه به سهو نوعی  بازبینی و سانسور می دانم که در شان شعر و شاعر و مخاطب مشتاق امروزین نیست 
نزدیک به یک سده از انقلاب نیمایی در شعر امروز می گذرد . او می کوشید تا به شاعران مشروطه و پیش نیمایی و همچنین به شاعران جوان نیمایی بیاموزد که شعر مهارت در تکرار مکررات نیست .روزی بهار از نیما پرسید که آیا در شعر های او هنری هم هست ؟ و منظور او از هنر همان سخنوری و تکرار گفته های از پیش سفته و قالبی بودتا به صدارت و وزارت و مشروطه اش برسد  اما نیما در فرم شعر و زبان و نحو آن دخالت کرد و روش نگرشی تازه را پیش گرفت و  دوران و زمانه را در شعرش پژواک داد تا شعر ایران را به تحول و دگر گونی برساند و فناوران مقلد را پشت سر بگذارد و همین است که آن مقلدان و پیروان شآن  را در شگفتی پشت سر گذارده است . آن سخنوری تا به امروز نرسید اما نیما و شعر نیما و تفکر نیما یا نیماییزم به ادبیات و هنر و فلسفه و اجتماع امروز تسری و توسعه یافت و مدرنیزم را با خود همراه آورد که شعر امروز یکی از مظاهر آن است 



No comments:

Post a Comment