Sunday, August 17, 2014

MAZANDARAN POETRY:JALIL GHEISARI

شعر مازندران :جلیل قیصری 
MAZADARAN POETRY:JALIL GHEISARI 

 شاعران نامدار گاهی ضرب المثلی را می آورند که از پیش وجود داشته است و گاهی هم مردم از شعرشانضرب المثل در می آورند و بخش کوتاهی از شعر شان را مثل می کنند مثل :تنها صداست که می ماند (فروغ)ویا قاصد روزان ابری داروگ کی می رسدبارا(نیما ) حال همه ی ما خوب است /اما توباور نکن (سیدعلی صالحی )و...ضمن این که شعرهای کوتاه ما با هایکوبسیار تفاوت دارد وهایکو برآمده از ایین بودایی ذن است و شعر ما از فرهنگ و آیین دیگر و...اما هربریده ای که ضرب المثل شده شعر نیست بخشی از شعر است و یا خطی و...شعر باید دارای ساختار باشد و هساشعرواساشعر پس ازانقلاب نیما اولین قالب های مدرنی هستند که با نبض وآهنگ زمان خود را هماهنگ کرده اند ممکن است از ضرب المثل بهره بگرینددر ساختار خود یا ممکن است خود ضرب المثل شونداما داری فرم وساختار هستندو تعریف شعر را دارند وباضرب المثل های طنزگونه و تعلیمی گاهی عاری از تخیل و عاطفه فرق دارند بله گاهی هم همانطور که فرمودید از آغاز ومیانه و بخصوص پایانه ی شعری می شود شعری کوتاه اخراج کرد و در این مورد با شما موافقم اما هر شعر کوتاهی ضرب المثل ویامتینا که شما فرمودیدنیست همیشه بخش های کوتاه اخذ شده شعرندوضربالمثلمیشوند اماهمه ی ضربالمثل شعر نیستندو..و شعر کوتاه دارای ساختار است زبانزدهایی که ازشعر اخراج می شوندبه این خاطر که از شعر اخذشده اند خوب شعرند و یا شاعرانه اند اماهمهی ضرب المثل هااینگونه نیستند بخصوص انهایی که از شعر در اورده نشدند .



"اِسا"شعر ِ مازندران جریانی ست نوپا و بومی و مدرن و از سال های گذشته بوسیله ی بنده پیشنهاد شده است و دو کتاب حاوی اساشعر به همت محمد صادق رئیسی عزیز به چاپ رسانیده ایم و اکنون این شعر درمازندران وکشور خود را شناسانده است .
چنداِساشعر از سروده های خود تقدیم می کنم :
1
فال هارشی مِه سِیو
تَپوری کیجائِه گَت گَتِ چِش
وارِشی و ِه
برگردان:
فال گرفتم سیاه
چشمان درشت درخت تبری
بارانی بود.
2
وَرفِ لاچِه لاچِه
لِخت ِدار ِسر ِبَرِسی میوه
کلاجِه.
بر گردان:
برف گوله گوله می بارد
کلاغان بر درخت عریان
میوه های رسیده اند.
3
بَر ِسی اِ و هیچکس تِرِه نچینِه
مگه
تِه مَر مِر لینگ ِوَشنی اِکَنو.
برگردان:
رسیدی و هیچکس تو را نمی چیند
مگر
زالو های گرسنه بر مرمر ساق.
4
داگ اَنگِتِمِه ماهی بیرِم
ماه ِتنیایی زخمی بَو ِه
دریویِ غَمیرَه بشکِسِه.
بر گردان:
قلاب انداختم ماهی بگیرم
تنهایی ماه زخمی شد
بغض دریا شکست.
5
راه بَویمِه گِه نَرِسِم
"روجا" بَویئِه گِه نارسِنِه
برگردان:
راه شدم که نرسم
روجا شدی که نیفروزی.
6
دَس اَگِه بَمیرِه
دل نَمیرنِه
وَشتِه وشتِه اِ وِشکو رِهار ِش
برگردان:
دست اگربمیرد
دل نمی میرد
شکوفه های آتش برکُنده ها رانگاه کن!
7
کوه به کوه رَسنِه و
آدم به آدم نَرِسنِه
اُنِمی مِه
خد به خد ِتشنی.
بر گردان:
کوه به کوه می رسدو
آدم به آدم نمی رسد
سرابیم
تشنه ی یکدیگر .
8
نومزه ارزونی کیجا
آخرین نشارِگِل ها داو
اَرمونِ آسمون.
برگردان:
دختردم بخت
آخرین بوته ی نشا را به گِل سپرد و
آرزوهایش را به آسمان.
9
ته رَجِ پی
شِه چِش چِش ِگم هاکِردِمه
نفس مال نفس مال
دنیائه پی رَج ِشِمارمِه
نا شه چشِ پیدا کمه
ناتِه رَجه ِ
برگردان:
به دنبال گام هایت
چشمهایم را گم کرده ام
نفس مال نفس مال رج دنیا رامی شمارم
نه چشم هایم را پیدا میکنم
نه جاپای تو را .
10
تور تا دَسِه
اسپیار ِکینگه کَش
تو دم ِنوچ نوچ ِهارِش
برگردان:
تبر تا دسته
بر کُنده ی سپیدار
جوانه ها رانگاه کن
بردسته ی تبر !

No comments:

Post a Comment