Monday, April 7, 2014

A*SH*N*A:GHODRAT KIANI قدرت کیانی

قدرت کیانی GHODRAT KIANI
A*SH*N*A 

بوی غروب می آید
و یک لک لک غریب
- سرگردان -
پرواز می کند

- آی لک لک !
ز چاله دودی نیست
انبان خانه ها خالی ست .

پنجم آذر
٥٢سربند آغاجاری
---

 قدرت کیانی:
*کوچ*
بر هاشورهای آبی کوه
«بغض جاری کارون»
- شرجی را
در پنج منزلی
بر جا نهاده ایم
و بستر کرفس ها
و موسیرها را
به پوزارها
وعده دادیم
برادرم
- برکهر
حماسه ی عتیق روستایی را
تا سایه سار چترهای بلوط
از نی لبک کهنه ای
بر کوه می دمد
- سبیل های بورت، برادر
بافه های برنج «جانکی» را
اقرار می کنند.
پونه ها
در رخصت عجول نسیم رود
ایل را
تعظیم می کنند
به هنگامی که
عبوری مغشوش
گله های ساکت ماهی را
در امتداد سرد گدار می راند.
چاله را
هیمه
بیشتر باید
من تا سحر
از کتری سیاه
چای می نوشم
و اشکفت ها را
از «یار یار» لبریز می کنم
- خورجین بسته ی دل
چندی ست
از غصه لبریز است.
در بازتاب حنایی آتش
گونه هایت
- گلنار-
ترجیع بند ترانه ی کوچ است
چقدر مانده
تا رنگ صبحگاهی گله و
لرزش اهرام سینه ات
گیوه هایت را برکش
خلخال هایت را
ببند
تا آخرین قله
تاآخرین دره
تا آخرین درخت سبز
تا آن دم
که صلابت سکوت
به تبلور جویبار بسپاریم
- هنگام رفتن است.
نجوای درهم کوچ را
لب های برفی کوه
فریاد می کنند
تصویر صوتی ایل
در انعکاس آیینه ای بلند
- آهای ... آهای
کوه ... کوه
بازت ... بازت
سلام ... سلام.

No comments:

Post a Comment