Thursday, February 20, 2014

A*SH*N*A:JALIL GHEISARI

5
مشاور گفت

حالت که خوب نیست

برو کنار دریا هی داد بزن

زدم

غریقی به دیدارم آمد 

خودم بود.

Advisor said//If you don't feel well//Go howler at seaside//I did//A drowned one came to see me//It was me...آینه گی تن به آینه گی دریایی بدل شده است تا جهان آینه ی عرفان تن و روان شود.در روزگارفرزانه تری با ترجمه ی کامل باید بیشتر به هزارتوهای نیماواراین شعر جلیل قیصری شاعرپرداخت

1
هر روز با من ِممنوع ام

قرار دارم در ساحل

با خود کنار نمی آید

هرروز آینه ی دریا را

در خود پیر می کنیم.

2
دام به دام

ماهی ها را آزاد می کنم

آزادی در خود گم کرده است

این دریا.

3
نام خزر را از پیشانی ام پاک کنید

منم

قشنگ دختر شمال ،دریا

عروس داغ سوز اسارت

مویه های نزدیک فراموشی.

4
سلام دریای عزیز

از من رو بر نگردان

چیز زیادی نمی خواهم

نسشته ام

دلی که دور ها به تو دادم

پس بگیرم.

5
مشاور گفت

حالت که خوب نیست

برو کنار دریا هی داد بزن

زدم

غریقی به دیدارم آمد

خودم بود.

6
مسافری اگر پرسید

چرا

سر در خیال برده است عمیق

بگویید

دیداری را به کوه رفته است

دریا.

No comments:

Post a Comment