Monday, November 25, 2013

AFRAI:در وقت های خاکستری

FARAMARZ SOLEIMANI
در وقت های خاکستری 
تمام شب به شیشه می کوبید 
و حالا خواهش وار 
به چشم هام خیره بود 
رفتم دست های سردش را گرفتم 
اوردمش تو 
و موهای خیسش را خشک کردم 
و بالاپوشی گرم 
روی شانه هاش انداختم 
که از هق هق گریه می لرزید
از آتش می گفت و 
وقت های خاکستری 
بیرون  باران 
تمام شب به شیشه می کوبید  

No comments:

Post a Comment