Tuesday, November 26, 2013

AFRAI/NOTES:نیلوفری آبی


  • Jalil Gheisari درود استاد شعربا کدهای چشمه و نیلوفر و بودانوعی گفتمان بینا متنی با عرفان شرق دارد که از دیدگاه اسطوره شناختی قابل تبیین است .بر قرار بمانید


Abolhasan Jafari این گونه شعرهای آقای دکتر حال ویژه ای دارند . بنده بیش از هر شاعر دیگری ، شعر های این شاعر عزیز را خوانده ام و می خوانم و در باره شان فکر می کنم و این مطلب مربوط به امروز و دیروز هم نیست و از دیرباز ادمه داشته است . این است که می خواهم عرض کنم حالیا به مرور به این نتیجه رسیده ام که انگار شعر های آقای دکتر دو دسته هستند ، دسته ای که به روال معمول وسبک و سیاق ایشان در ارتباط با بازی هایی که ایشان با زبان دارند به وجود می اید ودیگر آن دسته از شعرهایی که علاوه بر این بازی ها ی زبانی گویا تلنگری هم مطرح است که از جایی ، نمی دانم از کجا ، از ناکجاآبادی نواخته می شود ودکتر تحت تأثیر آن قرار می گیرند : نیلوفر آبی / درگلوی چشمه / من از سراب تو می نوشم ..... که بنده فکر می کنم آن تلنگر که به تعبیری باید هدیه خدایانش نامید اول این سطر ، سطر سوم ( من از سراب تو می نوشم ) بوده است . راستی که اعجاب آوراست این سطر تا سال ها به آن گوش خواهیم کرد 
نیلوفری آبی
در گلوی چشمه
من از سراب تو می نوشم
اجاق مه آلود دود
در کوهساری دور می سوزد
و کوهسار روز می سوزد 
خموشانه شکوفان
در جان خاموش بودا
چشمه ی همیشه ی بهار می غرد
و
چشمه ی روزان
با نیلوفری ابی
در گلو
من از سراب تو
می نوشم

فرامرز سلیمانی 

No comments:

Post a Comment